مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم پذیرفته نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من قادر به اظهار در مسائل سیاسى اظهار نظر نمى‏کنم. آشنایى به روش برخورد با حیله‏ها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادى، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتى سیاسیون و فرمولهاى دیکته‏شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه دارى و کمونیزم که در حقیقت استراتژى حکومت بر جهان را ترسیم مى‏کنند، از ویژگیهاى یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکى و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامى و حتى غیر اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.
هدف اساسى این است که ما چگونه مى‏خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد درمسلمانان را به وجود آورد.[۱۸۹]
بنابراین با توجه به آنکه دین از ضروریات زندگی بشر محسوب میشود و انسان برای رسیدن به آن کمال و سعادت نیاز دارد تا بایدها و نبادهایی را اجرا کند و این امکان پذیر نیست جز با وجود فقها به عنوان جانشینان ائمه و پیامبران الهی، اگر فقیهان عامل به علم خود باشند چه در منصب فتوا، چه در منصب قضاوت و رهبری به عنوان یک فقیه جامع الشرایط موفق عمل خواهند کرد و مانع از پراکندگی یا به نوعی دین گریزی جوانان خواهند بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه

فصل چهارمبررسی شخصیت و اخلاق فردی و اجتماعی فقها و نقش آن در پیشگیری از دینگریزی جوانان

بنابرآنچه گذشت نقش علمی فقها در پیش‌گیری از دین‌گریزی جوانان روشن شد؛ و گفتیم فقها اگر مطابق با علم خود عمل کنند و احکام الهی را به درستی اجرا نمایند میتوانند زمینۀ مناسبی برای گرایش مردم و جوانان به سوی دین فراهم کنند
در این فصل با توحه به اهمیت موضوع، به اخلاق فردی و اجتماعی فقها پرداخته و نقش آن را در پیش‌گیری از دین‌گیری از دین‌گریزی بررسی خواهیم کرد.

۴-۱-جوان و اثرپذیری

از مهمترین دوران و سرنوشت‌سازترین مراحل زندگی بشر، دوران جوانی است، دورانی که دارای ویژگیها و رخدادهای خاصی است؛ چراکه جوانی، دوران شور ونشاط، کار و تلاش و دوران درخشندگی و بالندگی است. جوان در این دوران متمایل به معنویت است و صفات و فطرت او دست‌نخورده است به‌نحوی‌که اگر کسی در جوانی قرآن بخواند قرآن با گوشت و خون او آمیخته میشود؛ به‌گونه‌ای که حتی امام خمینی «ره» در بیان تأثیر عبادت در جوانی میگوید: «و این تأثر قلبى و تصور باطنى در ایام جوانى بهتر حاصل میشود؛ زیرا که قلب جوان لطیف و ساده است و صفایش بیشتر و واردات و تزاحمات و تراکمات در آن کمتر است، پس شدید الانفعال و کثیر القبول است. بلکه هر خلق زشت و زیبایى در قلب جوان بهتر داخل شود و شدیدتر و زودتر از آن متأثر و منفعل گردد؛ و بسیار اتفاق افتد که حق یا باطل یا زشت یا زیبا را به‌مجرد معاشرت با اهل آن بدون دلیل و حجت قبول نماید».[۱۹۰]
بنابراین جوان برای رسیدن به آن کمال نیازمند اجرای بایدها و نبایدها و تکالیف و حقوقی است که خداوند در شرع مقدس برایش معین کرده و تأمین‌کننده سعادت دنیوی و اخروی اوست؛ و راه شناخت و کسب معارف لازم را در وحی، عقل و اختیار قرار داد و آدمی را توانمند ساخت برای کسب دانش و اندوختن تجربه تا بر اساس آن پایه‌های مادی و معنوی خود را محکم سازد.
فراروی جوان دانش‌های متفاوتی هست که هر کدام درجه و مرتبه‌اش با دیگری متفاوت است در کنار این دانش‌ها علم دین از همه بهتر است؛ زیرا سلامت روحی او را تأمین میکند و زندگی معنوی‌اش را شکل میدهد.
اما گاهی عواملی باعث میشود که کارآمدی دین تحت‌الشعاع قرار گرفته و فرد یا جامعهای موقتاً از برکات دین الهی نتواند استفاده کند ما در این فصل بر آنیم تا نقش فقها را در رابطه با شخصیت عملی و اخلاقی آنان در جریان پیشگیری از دینگریزی جوانان مورد ارزیابی قرار دهیم.

۴-۱-۱-شخصیت فردی و اخلاق شخصی

در صدر اسلام وظیفۀ هدایت مردم بخصوص جوانان بر عهدۀ پیامبران و رسولان الهی بود. در رأس همۀ انبیا و رسولان، پیامبر اکرم «ص» هست. وی هدف خود را از بعثت، تکمیل مکارم اخلاق میداند؛[۱۹۱] لذا کتاب آسمانی او، کتاب تزکیه، تربیت و انسان‌سازی است.[۱۹۲]
اما امروز هم به‌مانند گذشته جوانان در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیازمند به الگو هستند اما به این دلیل که در غیبت کبری بسر میبریم و دسترسی به امام زمان برایمان ممکن نیست بنابر آیۀ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ…[۱۹۳] وروایتی که می‌گوید وَ أَمَّا رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ[۱۹۴] فقیهان به‌عنوان جانشینان و نایبان عام وظیفۀ ارشاد و هدایت نسل جوان را بر عهده دارند.
با توجه به اینکه رفتار و سیرۀ عملی فقها و ویژگی‌های اخلاقی ایشان چون: علم، بردباری و تخلق به اخلاق الهی، اخلاص و… در پیشگیری جوانان از دین‌گریزی نقش مهمی دارد.. نیاز است در راستای این هدایت و تربیت قبل از توصیۀ دیگران خود را تأدیب کنند و الگویی عملی برای جوانان باشند. حضرت علی «علیهالسّلام» میفرماید: مَنْ‏ نَصَبَ‏ نَفْسَهُ‏ لِلنَّاسِ إِمَاماً- [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم؛‏[۱۹۵] آن‌که خود را در مرتبه پیشوایى قرار مى‏دهد باید پیش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام کند و پیش از آنکه دیگران را به گفتار ادب نماید، باید به کردارش مؤدب به آداب کند و آنکه خود را بیاموزد و ادب نماید به تعظیم سزاوارتر است از کسى که فقط دیگران را بیاموزد و تأدیب‏ کند.
اگر مطالعه‌ای در تاریخ تشیع داشته باشیم پی می‌بریم که وارثان انبیا براى برپایى نظام الهى و هدایت جوانان بسیار کوشیده و وظیفۀ خطیر تزکیه و تعلیم را هیچ‏گاه از یاد نبرده‏اند. «وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه[۱۹۶] ایشان براى تحقّق آرمان‏هاى پاک و خدایى، در عمل به جوانان درس خداپرستى و خداخواهى دادند و علم را با عمل آمیختند، لذا گفته‏هایشان بر دل مى‏نشست؛ زیرا کلامى که از دل برآید، لاجَرَم بر دل نشیند.
نمونۀ این افراد شهید صدر است. در احوالات ایشان آمده زمانی توسط صدام حبس شده بودند شاگردان و اصحابشان جرأت نزدیک شدن به منزل ایشان را نداشتند چون توسط دستگاه حکومت تحت تعقیب قرار می‌گرفتند؛ اما رفتار و برخورد ایشان چنان اثرگذار بود که بسیاری از جوانانی که اهل مسجد نبودند، آذوقه تهیه کرده و از دیوار حیاط به داخل خانۀ وی پرتاب می‌کردند؛ چراکه صداقت، پاکی و نجابت و روحیۀ مبارزه با ظلم را در ایشان دیده بودند و دانستند تلاش‌های شهید در راستای مبارزه با ستمی است که رژیم صدام علیه مردم به کار می‌بست.
درس‏هاى اخلاقى و بحث‏هایى که به خودسازى مى‏انجامد همواره در حوزه‏هاى علمیّه جایگاه ویژه‏اى داشته و دارد و مشتاقان را به‏سوى خود مى‏کشانَد. چنین درس‏هایى طلّاب را از قیدوبند عالم مادّى جدا کرده و به عالم ملکوت وصل می‌کند. رفتار و کردار آن عالمان عامل، خود کلاس درسی بود و دانش‏پژوهان جوان با مشاهده آنان، در راه خود استوارتر شده، نیرویى جدید مى‏یابند.
مرجع عالیقدر حضرت آیهاللّه العظمى مکارم شیرازى (مدّظلّه‏العالى) نیز از عالمانى است که به این مهم توجّه دارند و در راه تهذیب طالبان علم مى‏کوشند. ایشان هر هفته روزهاى چهارشنبه قبل از شروع درس‏هاى خارج فقه و اصول، دقایقى چند به توضیح و تفسیر یک حدیث مى‏پردازند و عطش تشنگان معارف الهى را فرومی‌نشانند و طلّاب را به تزکیه همراه با تعلیم و تعلّم فرامى‏خوانند.
آمده است ملکی تبریزی در کلاس فقه خود به شاگردانش درس اخلاق می‌داد روزی یکی از شاگردان اعتراض نمود که اینجا کلاس فقه است نه اخلاق. ملکی تبریزی در جواب آن جوان فرمود: مشکلات ما از آن روزی شروع شد که فقه و اخلاق را از هم جدا نمودیم.[۱۹۷]
ازآنجاکه فقها امین و جانشین رسولان الهی می‌باشند و هر آن کلام گوهرباری که از زبانشان جاری می‌شود همه از انوار الهی سرچشمه گرفته است امید است که با برشمردن برخی از صفات و اخلاقیات این بزرگواران به جوانانی که به دنبال پیدا کردن صراط مستقیم می‌باشند به این الگوهای وارسته شناخت پیداکرده به سرمنزل مقصود برسند.

۴-۱-۱-۱-تهذیب نفس

اولین گام برای فقیه به‌عنوان طلبۀ علوم دینی پالایش و تصفیۀ دل از هر نوع کدورت و تیرگی است؛ چراکه محور همۀ ارزشها همان تزکیۀ نفس از وجود هوا و لذاتی است که به‌گونه‌ای این نفس در بدن همانند ناخدا در کشتی عمل کرده[۱۹۸] و سایر صفات مذمومه را به گفتۀ آیتالله جوادی آملی، در خود گنجانده است. ایشان در کتاب خود آورده است: نفس معانی گوناگونی دارد که یکی از آن معانی سایر صفات مذمومه همچون؛ خشم، بخل و حسد را در خود گنجانده است. این همان معنایی است که انبیاء و اولیای الهی از آن دوری می‌جستند آنچنان که امام سجاد «علیه اسّلام» در آخرین دعای خود میگوید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْحَمْدُ حَقُّهُ کَمَا یَسْتَحِقُّهُ حَمْداً کَثِیراً وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمَ رَبِّی البلد الأمین و الدرع الحصین؛[۱۹۹] ستایش برای خدا و حق اوست آن‌چنان‌که مستحق و سزاوار حمد کثیر است و پناه می‌برم به او از شر نفس خود همانا نفس اماره دعوت میکند به بدی مگر آنکه رحم کند پروردگار.
ازاین‌رو تا فقیه قلب خود را از تمامی آلودگیها و رذائل نفسانی نزداید، هیچ‌چیز حتی علمش هم او را نجات نخواهد داد؛ بلکه میتوان گفت یک عالم و مجتهد غیر مهذب هر چه بیشتر تحصیل علم کند نه‌تنها برای خودش ضرر آفرین است که قادر است جوانان بسیاری را هم دینگریز نماید؛ و مورد خطاب امیرالمؤمنین واقع میشود آنجا که میفرماید: قَالَ عَلِیٌّ ع‏ قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ‏ مُتَهَتِّکٌ‏ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ الْعَالِمُ یُنَفِّرُهُمْ بِتَهَتُّکِهِ؛[۲۰۰] دو گروه کمر مرا شکستند؛ دانشمندان بیشرم و حیا و پردهدّر و نادانان مقدس‌مآب زاهد نما، نادانان با تزهد خود و تظاهر به پارسایی مردم را فریب میدهد و عالم دریده و بیپروا، با پردهدری خود انسانها را از دین و مذهب گریزان میکند.
امام خمینی «ره» با توجه به نتایج و پیامدهایی که هوای نفس میتواند برای فقیه در ارتباط با خودش و مکلفین جامعه در رابطه با دین داشته باشد میگوید:
میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما، رضوان اللّه تعالى علیه، مى‏فرمود اینکه مى‏گویند: «ملأ شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: ملأ شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون‌که مشغول تحصیل علوم شرعیه هستید و فقه که اشرف علوم است مى‏آموزید، دیگر راحتید و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‏اید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده‏اى ندارد چه‌بسا افرادى که عالم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف کردند. چه‌بسا افرادى که همین اطلاعات شمارا به نحو بهترى‏ دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند وقتى وارد جامعه گردیدند بسیارى را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد کبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه مى‏یابد؛ و عالم تیره‌بختی که باد نخوت بر او چیره شده نمى‏تواند خود و جامعه را اصلاح نماید»[۲۰۱]
امام راحل تربیت را اکسیری ارزشمند میداند که سامان‌بخش تمامی نابسامانیهای بشر از دوزخ جنگ و غارت و فساد و فحشا است. ایشان علت تمام این ضررهایى و خسران‌هایی که بشر در این سیّاره مى‌بیند وجود علمایی میداند که تخصص دارند لکن تربیت را ندارند؛ اما معتقد است ما اگر چنانچه تزکیه داشتیم و تربیت اسلامى شده بودیم خدای تبارک و تعالى ولىّ ما بود، ولىّ ما طاغوت نبود؛ و امروز گریبان‌گیر این‌ همه مشکلات ناشی از بیدینی جوانانمان نبودیم.

۴-۱-۱-۲-اخلاص

اخلاص همان تطابق گفتار با کرداراست و ازجمله مسائلی است که نیازمند توجه فقیه هست. واجب است طلبۀ علوم دینی انگیزه‌اش را الهی کرده و در صراط مستقیم قرار گیرد؛ و هرگز هدفش رسیدن به مقاصد آلوده دنیا نباشد. اگر همان ابتدا به فکر جاه و مقام باشد نه‌تنها این علم دستگیر آخرتش نمی‌شود که راه جهنم و بدبختی را برای خود و جوانان فراهم می‌کند
گواه این اخلاص در سیره امام خمینی «رحمهالله علیه» هست. همان‌گونه که همه واقف‌اند ایشان با اخلاص خود توانست این‌چنین یک ملت را هدایت کند تا این انقلاب پیروز شود؛ زیرا همان‌گونه که پیامبر اکرم «ص» فرمودند: «من أخلص لِلّهِ أربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه على لسانه؛[۲۰۲] هیچ بنده‌ای چهل روز متوالی قدم در وادی اخلاص ننهاد جز آنکه چشمه‌های معرفت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود» وقتی امام خود را برای خدا خالص نمود در عوض صاحب حکمت و تدبیری شد که با آن توانست جوان بسیاری را به سمت جبهه‌ها برای حفظ اسلام هدایت نماید؛ و آن جنان که در روایات آمده: اخلاص النیات نجاح الامور؛[۲۰۳] آن پیروزی بزرگ به ارمغان آید؛ اما اگر امام نیتش آلوده به ریا بود کارها و برنامه‌هایش طوفانی بود و هیچ‌گاه آن آرامش قلبی را هنگام تبعیدها و سخنرانی‌هایشان و خلاصه در تک‌تک لحظات عمر خود نداشتند و این موجب شکست اسلام و ملت می‌شد.
من الأسباب الاولى فی نجاح کلّ إنسان فی عمله هو إخلاصه، و لو لا إخلاص الامام لما حقق کل هذه الانجازات العظیمه، إذ من المحال أن یتم کلّ هذا من دون عامل الاخلاص. و قد استطاع الامام أن یزرع الإخلاص بجمیع مراتبه فی کلامه و فکره و عمله[۲۰۴]
بنابراین در مسیر روحانیت اگر مقصد شناخته نشود طلبه با منحرف شدن از صراط مستقیم گرفتار هوی و هوس می‌شود و درنهایت بجای آنکه به آنچه آموخته عمل نماید به دنبال کسب درآمد و منافع دولت و جامعه می‌شود؛ اینجاست که طلبۀ بی‌عمل همچون آفتی جامعه را آلوده می‌کند و عاملی برای دین‌گریزی بسیاری از جوانان می‌شود.
آیت‌الله احمدى میانجى از فقهای معاصر میباشد وی با آن صداقت، پاکی و زهد و دوری از هوی و هوس و ریا و سایر خلقهای زیبایی را که درنتیجۀ اخلاص کسب کرده بود توانست نقش مهمی در پیشگیری از دینگریزی جوانان داشته باشد.[۲۰۵] آن‌گونه که با حضورشان در جبهههای حق علیه باطل و تشکیل حلقه های معرفتی در مسجد، سبب شد تا عدهای از شهیدان دفاع مقدس و فرماندهان سپاه و ارتش با ایشان رابطهای دوستانه برقرار نمایند و با اثرپذیری از رهنمودهای اخلاقی و سبک زندگی ایشان، راه خود را در پرواز به ملکوت انتخاب نمایند.

۴-۱-۱-۳- پرستش و عبادت

وما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّلِیَعبُدون؛ خداوند انس و جن را خلق نکرد مگر برای عبادت و عبادت هم همان اطاعتی است که کارها را بر اساس رهنمودهای خدا تنظیم میکنیم. و چون عبادت تنها شامل نماز، روزه، حج، دعا و دیگر مصطلحات فقهی نیست، بلکه همه شئون زندگی از مسائل سیاست حقوق، اقتصاد، صنعت، کشاورزی، خانواده و اجتماع و… را شامل می‏شود بر فقیه است که نسبت به سایرین در تمام زمینه ها عابد باشد؛[۲۰۶] چراکه لازمۀ رسیدن او به کمال همان عبادت است. بنابراین روایت امام صادق «علیه السّلام» که میفرماید: «انّ العالمَ اذا لم یعمل بعلمِهِ ذلّت موعظَتُه عن القلوبِ کما یزلّ المطر عن الصّفا»؛[۲۰۷] اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نکند موعظه و اندرز او از دلها می‌لغزد، آن‌چنان‌که باران از روی سنگ صفا ـ که صاف و لغزنده است ـ بلغزد، متوقع باشد جوانان پند و اندرزهای او را به گوش جان بسپارند و عامل به دین باشند.
میتوان به سید حسن خوانساری استاد میرزای قمی اشاره کرد که خواندن نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعتش ترک نمیشد و هرگاه هم به مسجد نمیرفت در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت میخواند. بسیار انصاف داشتند و با افراد مستمند با مواسات رفتار می‌نمود و در اصلاح امور مسلمانان اهتمام عجیب داشت. همین سیرۀ عبادی و اخلاقی ایشان سبب شد که مردم و جوانان گردش جمع شوند و عاشقانه به او دل سپارند و از وجودش درراه دین بهره ها ببرند آن‌گونه که حاکم شهر خوانسار دستور داد مخصوص وی مسجد جامع بسازند که نماز جماعت و جمعه ایشان در آن برپا شود.[۲۰۸]
یا میتوان آیتالله بهجت را مثال زد که ارتباط وی با خداوند متعال بسیار عبرت‌انگیز است. سالهای سال نماز جماعت ایشان از شورانگیزترین، باصفاترین و روح‌نوازترین نمازهای جماعت ایران اسلامی بوده و هست. در این نماز عالمان وارسته و خداجوی، بسیاری از طلاب تقواپیشه، بسیجیان رزمجو و دلداده خدا و دیگر قشرهای مردم شرکت می‌کردند. این نماز چنان پر معنویت است که روح‌ها به پرواز درمی‌آید و چشم‌ها به اشک می‌نشیند و فضای دل‌ها نورانی می‌گردد. چنین فضای معنوی و روح‌نوازی در این زمان در هیچ نماز جماعتی وجود ندارد. بی‌جهت نیست که بسیاری از اوقات در مسجدی که ایشان نماز جماعت اقامه می‌کردند جا برای نمازگزاران تنگ می‌گردید و عده کثیری از جوانان که مشتاقانه و به امید کسب فیض از این نماز پر معنویت، از راه‌های دور می‌آمدند مجبور به ترک مسجد می‌شدند.[۲۰۹]

۴-۱-۱-۴- شب‌زنده‌داری و تهجد

از اموری که شایسته است همه بخصوص طلاب علوم دینی به آن پایبند باشند تهجد و شب‌زنده‌داری است. همان‌گونه که آقای مجتهدی تبریزی میگوید فقیه زمانی که خود را متعبد به خواندن نماز شب کند صاحب رزق معنوی میشود فقیهی که به دنبال نماز شب نیست فردا یک آخوند بخوروبخوابی می‌شود که بجای ساختن علّم و یعلَم، نام و ینام و أکل و یأکل را خوب می‌سازد و جوانان با الگو گرفتن از او راه بیدینی و انحراف را طی میکنند و برعکس آن فقیهی که اهل نماز شب است بعدها میتواند به اسلام خدمت کند، کتابهایی بنویسد که انسانهای بزرگ‌منش و رفتارشان برگرفته از تألیفات آن فقیه است.[۲۱۰]
مرحوم قاضی شخصیتی است که اگر زندگیاش را مطالعه کنیم یکی از موفقیتهایش را در خواندن نماز شب مییابیم، آن‌چنان‌که یکی از شاگردانش با مشاهده آن شب‌زنده‌داری و تهجد وی عاشق و شیفتهاش شده بود بهگونهای که سایر درسهای خود را رها کرده بود تا بتواند به‌نوعی از وجود ایشان بهره بگیرد و گامهای خود را درراه دین و دینداری استوار نماید.
یا میتوان آیتالله بهجت را مثال زد که آیتالله مصباح دربارۀ ایشان میگوید:
«چهرۀ نورانی ایشان برای هر بینندهای جاذبه داشت و کیفیت نشست‌وبرخاست و حرکات و سکنات ایشان برای هر جوانی جلب‌توجه میکرد به حدی که بسیاری از جوانان ره گم‌کرده را به پشت درب خانۀ ایشان میکشاند و منتظر خروج این فقیه بزرگوار میشدند تا بتوانند در رفتار و کردارشان به او اقتدا کنند. این نشان میداد که ایشان در یک فضای معنوی خاصی زندگی میکند و توجهشان به فوق مطالبی است که دیگران به آن توجه دارند تقید ایشان به عبادات و سحرخیزی و زیارت حضرت معصومه «علیهالسّلام» و برنامههای متعددی که هرروز اجرا میکردند.
در روایت آمده است رسول خدا «ص» فرموده‌اند: مَنْ کَثُرَ صَلَاتُهُ بِاللَّیْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ‌بِالنَّهَارِ؛[۲۱۱] هر که نمازش در شب بسیار است:در روز خوش‌روست ، و هرچه بیشتر خوش‌روتر باشد محبت مؤمنان به او بیشتر است؛ لذا فقیهی که خود اهل نماز شب باشد بدون آنکه به این عمل عبادی اقرار کند خداوند محبتش را در دل جوانان می‌اندازد و به‌سوی او گرایش پیدا می‌کنند.

۴-۱-۱-۵-تواضع

بی‌تردید تواضع و فروتنی از زیباترین صفات و ویژگی‌های اخلاقی است که می‌تواند زیبندۀ هر انسانی باشد، اما این صفت برای یک فقیه زیبنده‌تر است؛ زیرا او وظیفه رسالتش هدایت و ارشاد نسل جوان است. اگر قرار بر تکبر و غرور بود به گفتۀ حضرت علی «علیه السّلام» خداوند آن را بر پیامبران و اولیاءش سزاوارتر میدید و در این امر به آن‌ها رخصت میداد؛ ولی خدای متعال خودبزرگ‌بینی را برای آنان نمیپسندد و تنها به فروتنی آنان راضی است.[۲۱۲]
بنابراین فقها به‌عنوان عاملان و مبلغان دین موظف‌اند خود را متخلق به این آداب نمایند. تا بتوانند در جریان رسالت خود موفق باشند؛ اما اگر در مقام ادعا خود را متواضع جلوه دهند اما در مقام عمل بین گفتار و کردارشان تفاوت فاحشی مشاهده شود آن زیبایی دین در مقابل دید جوانان رنگ میبازد؛ چراکه در جامعۀ امروز بیماری کبر و غرور در بین مردم بخصوص بسیاری از مسئولین بالا رفته لذا اگر فقیه که خود الگویی دینی است صاحب این رذیله باشد در دین‌گریزی جوان جای هیچ تردیدی نخواهد بود. اینجاست که اینچنین فقیهانی مورد نکوهش حضرت علی «علیه السّلام» واقع میشوند آنجا که میگوید… یتواضع للأغنیاء من دونهم، فهو لحلوائهم هاضم و لدینه حاطم؛ …. در برابر ثروتمندانى پایین‏تر از دیگران تواضع‏ مى‏کنند، حلواى ایشان را مى‏خورند و دین خود را زیر پا مى‏گذارند.[۲۱۳]
حضرت امام خمینی «رحمه الله علیه» وجود صفت تکبر را خطری برای دین‌گریزی مردم و جوانان احساس میکند؛ لذا به فقهای امامیه در رابطه به این صفت میگوید: ای طلبۀ فقه و حدیث و سایر علوم شرعی، تو بیشتر از یک دسته از اصطلاحاتی که در علوم و حدیث بکار رفته نمیدانی. اگر نتیجۀ تمامی این علوم که مربوط به عمل است سبب نشده در تو چیزی اضافه شود و اصلاحت کند؛ بلکه جز مفاسد اخلاقی و عملی چیزی برایت نداشته باشد نه‌تنها از علمای سایر علوم که کارت از کار همۀ عوام پست تر است. تا آنجا که پست‌ترین شغل‌ها از آن بهتر است. زیرا آن‌ها نتیجه عاجلی دارند و مفاسدشان کمتر است اما تو نتیجه‌ای جز وزر و وبال و حاصلی جز مفاسد اخلاقی و اعمال ناهنجار نخواهی برد. لذا علمت ازنظر اعتبار، تکبر ندارد؛ منتها از بس افق فکرت کوتاه است تا چند اصطلاح درهم‌وبرهم تحویل می‌دهی، خود را عالم و مردم را جاهل می‌پنداری و پر ملائکه مقربین را زیر پاپهن نموده و جایگاهت را در مجالس و راه را در کوچه‌ها تنگ میکنی و علم و علمای آن را ضایع کرده و به نوع خود اهانت میکنی.[۲۱۴]
حضرت امام «ره» خود نمونۀ بارز فروتنی به معنای واقعی کلام در بین فقها اعم از متقدمین و متأخرین است که شاهدش همان مطابقت گفتار و رفتارشان میباشد. ایشان باآن‌همه عظمت باز خود را طلبه‌ای ساده می‌پنداشت. آن چنانکه به رزمنده‌های جبهه می‌نویسد: من دست و بازوی شمارا که دست خدا بالای آن است می‌بوسم و به این بوسه افتخار می‌کنم. «یا لَیْتَنى‏ کُنْتُ مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیماً»[۲۱۵]
این‌چنین رفتاری است که سبب شد حتی جوانانی که اهل نماز و روزه نبودند عاشقانه در مقابل دشمن به خط شوند و برای حفاظت از دین اسلام تن خود را سپر گلولهها کنند.

۴-۱-۱-۶- عزت‌نفس و آزادگی

سرچشمۀ تمامی فضیلت‌های انسانی حفظ و نگه‌داری شرافت و شخصیت است؛ و این شرافت جز با بریدن از مال و مکنت دنیا، آزادگی و بلندطبعی حاصل نمی‌شود. این خصلت گرچه بر هر مسلمانی واجب است اما بر فقیه نسبت به سایرین واجب‌تر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...