کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Basistrading2 Relativevalue2 Futures2 PatrickByrne2 DotSama2 HODL2 What Is2 Orbs? Bots2 Blockchain2 HMTreasury2 Economics2 BCH LTC2


آخرین مطالب


جستجو


 



گفتار دوم: بررسی اجتماع اسباب

 

گاهی علل متعددی در مسئولیت نقش دارند. در واقع قاضی باید علت اصلی را احراز کند دادگاه رابطه سببیت عرفی بین ضرر و یک علت خاص را احراز می کند در تحقق یک ضرر عوامل متعددی می‌توانند نقش داشته باشند گاه این اسباب عرضی است و گاه طولی، باید توجه داشت این موضوع با اجتماع سبب و مباشر متفاوت است. در آنجا فعل مباشر رابطه سببیت بین سبب و ضرر را قطع می‌کند.[۱۱۵]

 

۱- نظریه برابری اسباب

 

طبق این نظریه همه عوامل و پدیده هایی که در ایجاد خسارت دخالت داشته اند برابرند به عبارت دیگر هر عملی را که بدون آن خسارت پدید نمی آید می توان سبب خسارت نامید و در این صورت زیان دیده می‌تواند جبران همه خسارت را از هر یک از کسانی که در ایراد آن دخالت داشته اند مطالبه کند و آنان در برابر زیان دیده مسئولیت تضامنی دارند.[۱۱۶]

 

این نظریه را یک استاد حقوق آلمان به نام فن بوری در فاصله میان سال‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۸۵ ارائه نموده است. طبق این نظر تمام اسباب که در ایجاد ضرر نقش داشته اند، برابرند زیرا هیچ یک به تنهایی قادر به ایجاد حادثه نبوده اند همه اسباب، در حادثه سهیم بوده و ترجیح یکی بر دیگری ترجیح بلا مرجع است.[۱۱۷]

 

۲- نظریه سبب نزدیک یا آخرین سبب

 

‌بنابرین‏ نظریه در میان عواملی که در ایراد ضرر دخالت داشته اند تنها نزدیکترین عامل به پدیده خسارت از لحاظ زمان باید در نظر گرفته شود. خسارت را باید به نزدیک ترین سبب نسبت داد. این نظریه ساده ترین و قدیمی ترین نظریه ای می‌باشد که برای تشخیص سبب ارائه شده است در این نظریه تنها سبب آخر را باید مسئول جبران ضرر دانست و طرفداران آن می‌گویند قبل از پیدایش سبب آخر همه چیز به حالت عادی بوده و تنها با تحقق این سبب است که ضرر نیز محقق می‌گردد. ‌بنابرین‏ همین عامل باید متحمل جبران خسارت شود. در اینجا قاضی آخرین سبب را از بین یک سری اسباب پیچیده و نامحدود برمی گزیند. منظور از سبب نزدیک نباید سبب نزدیک از نظر زمانی باشد بلکه منظور تأثیر آن در نتیجه و تحقق ضرر است.[۱۱۸] انتقادی که بر این نظریه وارد است از توضیح درباره مفهوم نزدیک و دور هویدا می‌گردد، که اگر سبب نزدیک را به تعبیر آخرین سبب از نظر زمانی کنیم، گاه به نتایج ناعادلانه و نامطلوبی خواهیم رسید .زیرا گاه رابطه سبب مقدم با ضرر قوی تر از رابطه ضرر با سبب نزدیک است. سبب نزدیک را باید به معنای آن چنان اسبابی به کار برد که عرفاً می توان تحقق ضرر را به آن ها نسبت داد و بدین وسیله اسبابی را که عرف هیچ رابطه ای بین آن ها و تحقق ضرر احراز نمی کند، کنار نهاد.

 

قانون مدنی نیز در ماده ۳۳۲ با اینکه مباشر تلف نزدیک ترین سبب آن است موردی که سبب دورتر، قوی تر باشد، عامل ایجاد آن را مسئول می شمرد و داوری آن را به عرف وا می‌گذارد.[۱۱۹]‌بنابرین‏ در صورتی که در ساخت تأسیسات صنعتی مهندس طراح اشتباهی کرده باشد و بهره بردار در زمان استفاده از تأسیسات و مراقبت از آن کوتاه نموده باشد و منجر به ورود خسارت گردد،به نظر می‌رسد از نظر عرف (کارشناس صالح )عدم مراقبت لازم سبب نزدیک تر محسوب می شود .چرا که در صورت مراقبت صحیح قبل از بروز خسارت ،نقص در زمان طراحی معلوم وبه موقع رفع عیب می گردید.

 

۳- نظریه سبب مناسب (متعارف)

 

در این نظریه زیان باید به عاملی نسبت داده شود که معمولاً و بر حسب جریان عادی امور موجب پیدایش آن است و پدیده‌های دیگری که اتفاقاً و در نتیجه اوضاع و احوال غیرعادی ممکن است موجب زیان باشند نباید سبب تلقی شوند.به موجب نظریه مشابهی که در انگلیس پذیرفته شده به مرتکب تقصیر فقط خسارتی را باید نسبت داد که یک انسان معقول (متعارف) بتواند به عنوان نتیجه طبیعی یا احتمالی تقصیر خود پیش‌بینی کند.[۱۲۰] به بیان دیگر مقصر تنها مسئول حوادثی است که در نظر عرف قابل پبیش بینی و محتمل باشد. ماده ۵۲۱قانون مجازات اسلامی در فصل موجبات ضمان به سبب متعارف اشاره دارد که مقرر داشته: هر گاه شخصی در ملک خود یا مکان مجاز دیگری ،آتشی روشن کند و بداند که به جایی سرایت نمی کند ‌و غالبا نیز سرایت نمی کند لکن اتفاقا به جایی دیگر سرایت نماید و موجب خسارت ‌و صدمه گردد ضمان ثابت نیست و در غیر این صورت ضامن است.حسن این نظریه این است که اسباب را از شرایط جدا نموده است این نظریه در بین فقها نیز طرفدارانی داشته و حقوق ‌دانان اسلامی همواره ‌بر اساس نظریه سبب متعارف نظر داده‌اند. زیرا ‌بر اساس اصول و قواعد پذیرفته شده توسط فقها باید بین اسباب و شرایط قائل به تمییز شد ‌بنابرین‏ تمامی شرایط و حوادثی که به ایراد ضرر منتهی می‌شوند در زمره اسباب محسوب نمی شود. بلکه آن حادثه ای سبب می‌باشد که به طور متعارف منجر به ورود ضرر شود. عیب این نظریه به عقیده علمای حقوق این است که لزوم پیش‌بینی ضرر را با معیار علمی نمی توان توجیه کرد مگر این که گفته شود تنها در این مورد تقصیر رخ می‌دهد. به علاوه عوامل ایجاد کننده ضرر گاه چنان پیچیده و مبهم است که تمیز سبب متعارف و اصلی از سایر شرایط اتفاقی باز شناخته نمی شود و همین امر سبب می شود که دادگاه ها نتوانند روش ثابتی در برابر حوادث مشابهه در پیش بگیرند.[۱۲۱] .

 

در خصوص موضوع تأسیسات صنعتی نفت و گاز علی‌رغم اینکه وجود این گونه تأسیسات در برخی موارد می‌تواند ذاتاً خطرناک باشد اما اگر خسارت ناشی از بی احتیاطی یا عمد اشخاص دیگر از جمله تقصیر زیان دیده باشد در این صورت رابطه سببیت ناشی از مالکیت در بروز خسارت را نمی توان سبب مناسب و متعارف تلقی کرد. بلکه رابطه بین فعل ناروا ناشی از بی احتیاطی و یا عمد شخص را عرف، سبب ورود خسارت می‌داند.

 

۴- نظریه سبب مقدم در تأثیر

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-12] [ 10:28:00 ب.ظ ]




د) رهبری هدفمند است(افجه ای،۱۳۹۰).
۲-۱-۲ تفاوتهای رهبری با مدیریت
رهبری در اصل نسبت به مدیریت مفهوم وسیع تری دارد. مدیریت نوع خاصی از رهبری محسوب می‌شود که در آن کسب هدف های سازمانی بر سایر هدف ها اولویت دارد. اختلاف اساسی میان این دو مفهوم از کلمه سازمان برمی‌خیزد. رهبری زمانی صورت می گیرد که فردی به هر دلیل می‌کوشد، بر رفتار فرد یا گروهی اثر بگذارد. این امر می‌تواند برای نیل به اهداف خود فرد یا دیگران بوده و با اهداف سازمان نیز سازگار یا ناسازگار باشد(هرسی و بلانچارد[۶] ۱۹۹۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در مقایسه رهبری و مدیریت موارد ذیل قابل ذکر است:
رهبران از طریق ایجاد بصیرت نسبت به آینده جهت را مشخص می‌کنند و از طریق انتقال این دید به افراد و الهام بخشی آنان را برای غلبه بر موانع آماده می‌سازند اما مدیران از طریق برنامه های رسمی، طراحی ساختار های سازمانی خشک، نظم و انسجام را موجب می شوند.
رهبر با ایجاد تغییر، سروکار دارد ولی مدیر برای برخورد با پیچیدگی هاست.
رهبران از طریق ایجاد بصیرت نسبت به آینده جهت را مشخص می‌کنند و از طریق انتقال این دید به افراد و الهام بخشی آنان را برای غلبه بر موانع آماده می سازند اما مدیران از طریق برنامه های رسمی، طراحی ساختار های سازمانی خشک ، نظم و انسجام را موجب می شوند.
رهبران با کارهای فکری سروکار دارند ولی مدیران ترجیح می‌دهند با افراد کار کنند و از فعالیت‌های مجرد اجتناب می‌ورزند.
رهبران نگرش شخصی و فعال نسبت به هدف ها دارند ولی مدیران نگرش غیر شخصی و یا حتی انفعالی نسبت به هدف ها دارند.
رهبران می‌توانند هدف های گوناگونی داشته باشند اما در مدیریت اولویت با هدف های سازمانی است.
رهبران به طرق ابتکاری و القایی با کارکنان مرتبط می‌شوند اما مدیران با افراد از طریق نقشی که در توالی رخدادها یا فراگرد تصمیم گری ایفا می‌کنند مرتبط می‌شوند.
در رهبری سلسله مراتب مطرح نیست هر کس بتواند بر تصمیم گیری اثر بگذارد او رهبر است و آنکه پذیرفته پیرو محسوب می‌شود ولی در مدیریت سلسله مراتب مطرح است و ابزارهای نفوذ بطور سلسله مراتبی در اختیار مدیران قرار داده می‌شود.
در رهبری عضویت ضرورت ندارد رهبری می‌تواند خارج از سازمان باشد و بر افراد نفوذ داشته باشد اما در مدیریت عضویت شرط است فرد قبل از مدیریت باید عضو آن سازمان درآید یا به آن سازمان مامور شود(رضائیان،۱۳۸۵).
کاتر[۷](۱۹۹۰) وظایف مدیریت و رهبری را کاملا متفاوت می‌داند. طبق نظر او وظیفه مدیریت ایجاد نظم و هماهنگی از طریق برنامه‌ریزی و بودجه، سازماندهی و کارگزینی، کنترل حل مسائل سازمانی بوده و وظیفه رهبری ایجاد تغییر حرکت بوسیله تصویرسازی و تغییر سیاست های بلندمدت، ارتباط برقرار‌کردن و متحدکردن مردم و برانگیختن و الهام دادن می‌باشد.
زالزنیک[۸](۱۹۷۷) اعتقاد دارد اصولا مدیران و رهبران خودشان با هم متفاوت و بطور اصولی دو نوع مختلف و متفاوت از مردم هستند. او معتقد است که مدیران انسان های عکس العملی[۹] و ترجیح می‌‌‌دهند که با مردم برای حل مسائل سازمانی همکاری کنند ولی کمتر از نظر احساس و عاطفی خود را با کارکنان درگیر می‌کنند.
ولی رهبران افرادی احساسی و در جستجوی شکل دادن به عقاید و ایده ها، و در تلاش نمایش دادن میدان وسیع انتخاب های قابل دسترس برای حل مسائل بلندمدت هستند(افجه‌ای،۱۳۹۰).
۲-۱-۳ تکامل نظریه‌های رهبری
تقریبا پیش از سالهای ۱۹۵۰ میلادی تاکنون نظریه‌های رهبری فراز و نشیبب های متعددی را پشت سر گذاشته است. تئوری های رهبری در راه پیشرفت خود با مباحث زیر مواجه شد.
نخستین رهیافت، نظریه‌هایی است که درباره ویژگی های شخصیتی رهبران بحث کرده تا بدین وسیله، رهبران از افراد غیر رهبر متمایز می‌شوند.
رهیافت دوم، نظریه‌های رفتاری مانند نظریه «انسان بزرگ یا صفات مشخصه» ، رهبری را عامل اصلی در عملکرد و نگهداری منابع انسانی می‌داند.
این نظریه‌ها به جای پرداختن به صفات مشخصه رهبران، رفتارها و اعمال آنها را مورد بررسی قرار می‌دهند، زیرا صفات مشخصه در رفتار ها بروز پیدا می‌کند.
رهیافت سوم، همان ارائه الگوی اقتضایی است و بدان وسیله کاستی های تئوری های پیشین رهبری را بر می‌شمارند و بدین ترتیب، نتیجه تحقیقاتی را که درباره رهبری انجام شده است ارائه می‌دهند.
در رهیافت چهارم پژوهشگران درصدد شناسایی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی هستند که می‌توانند بدان وسیله یک رهبر را معرفی کنند. این خط فکری بر این اساس قرار دارد که رهبری بیشتر نوعی شیوه است و کمتر به ماهیت رهبری توجه دارد (رابینز[۱۰]، ۱۳۸۴).
در واقع تکامل نظریه‌های رهبری چهار دسته نظریه است:
نظریه صفات مشخصه رهبری
نظریه‌های رفتاری
نظریه وضعیتی (اقتضایی) رهبری
نظریه رهبری تبادلی(تعاملگرا) و تحول آفرین(تحولگرا)
بر اساس نظریه صفات مشخصه، رهبران بطور مادرزادی رهبر متولد می شوند. بنابراین رهبری قابل آموزش نیست. در واقع رهبران برخی صفات مشخص یا ویژگی‌های شخصیتی مشخص دارند که آنها را از غیر رهبران متمایز می سازد. برخی از این صفات مشخص رهبران، هوش و ذکاوت، اعتماد به نفس، تمایل به مسئولیت پذیری، تحمل ابهام، قاطعیت، جذابیت و نظایر این‌هاست.
اما پس از مدتی محدودیت های این نظریه برای صاحب نظران رفتار سازمانی آشکار شد، به عنوان نمونه، جنینگز[۱۱] (۱۹۹۰) به این نتیجه رسید که «۵۰سال تحقیق و مطالعه برای یافتن ویژگی‌های شخصیتی یا برخی شایستگی ها که بتوان برای تمیز دادن رهبران از غیر رهبران به کاربرد، ناکام مانده است».
تحقیقات تجربی نشان داده که رهبری فرایندی پویاست و ازهر موقعیت به موقعیت دیگر همراه با تغییر رهبرو پیرو و وضعیت تغییر می یابد. به هر حال گرچه ویژگی‌های شخصیتی معینی ممکن است در موقعیتی معین مفید باشد اما هیچ‌گونه ویژگی‌های جهانشمولی نیست که بتواند موفقیت رهبری را تضمین کند. (کریتنر[۱۲]،۱۹۹۶)
در این رویکرد عقیده بر این است که رهبر ساخته می‌شود نه اینکه رهبر بطور مادرزادی رهبر می‌شود. بنابراین، این نظریه مخالف نظریه صفات مشخصه رهبری است.
نظریه‌های رفتاری رهبری شامل تحقیقات ذیل است:
مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو
مطالعات دانشگاه میشیگان
مطالعات پویایی گروه
سیستم های چهارگونه مدیریت
شبکه مدیریت (رهبری)
۲-۱-۴ تعریف سبک رهبری
هرسی و بلانچارد سبک را با شخصیت، مترادف به کار می‌گیرند و به نظر آنها شخصیت یا سبک یک فرد عبارتست از «الگوی رفتاری که وی هنگام هدایت کردن فعالیتهای دیگران از خود نشان میدهد»(علاقه بند، ۱۳۶۵).
«گری دسلر[۱۳]» شیوه یا سبک رهبری را در این مفهوم می‌داند که رهبر چه کار می‌کند و رفتارش چگونه است(مدنی، ۱۳۶۸).
الگوی کلی کنش‌های رهبران آن‌گونه که از سوی زیردستانشان ادراک می‌شود، به نام سبک رهبری خوانده می‌شود، سبک رهبری فلسفه مهارت‌ها و نگرش‌های رهبران را نمایان می‌کند(طوسی، ۱۳۷۵).
۲-۱-۴-۱ انواع سبک های رهبری
با ملاحظه تعاریف یاد شده در نظریه‌های رهبری و با توجه به متغیر بودن رفتار در شرایط متفاوت می‌توان دریافت که شیوه یا سبک رهبری متغیر است و نمی‌توان در کلیه شرایط و مؤسسات و سازمان‌ها از یک سبک استفاده نمود.
بنابراین سبک رهبری مدیر با مفروضات او نسبت به طبیعت انسان و افرادی که او در سازمان با آنها کار می‌کند، مرتبط می‌باشد، هر مدیری نسبت به طبیعت افراد اطراف خود مانند زیردستان، همترازان و رؤسای خود دارای مفروضاتی می‌باشد این مفروضات بطور خود آگاه یا ناخود آگاه تصمیمات،‌ رفتار و بطور کلی سبک او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
همچنین بین ادراک افراد و گروه های مختلف سازمان با رفتار و سبک مدیر در چگونگی برقراری روابط سالم و چند جانبه میان آنها، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. یعنی رهبر در برقراری چنین رابطه‌ای نقش تعیین کننده دارد که می‌تواند موجبات رشد سازمان و افراد را فراهم آورد.پژوهشگران نظریه‌های رفتاری به دنبال بهترین رفتار یا سبک رهبری بودند.
در مطالعات ایالت اوهایو عقیده بر این بود که بهترین رفتار رهبری حداکثر ساختار گرایی و حداکثر ملاحظات انسانی را در بر می‌گیرد.
در نظریه شبکه مدیریت نیز عقیده بر این است که بهترین رفتار رهبری توجه زیاد به تولید و توجه فراوان به انسان است.
مطالعات و تحقیقات بعدی نشان داد که هیچ بهترین سبک رفتاری رهبری وجود ندارد، برای نمونه لیکرت[۱۴] نشان داد که بهترین سبک رفتاری رهبری در ایالات متحده، سبک رابطه مدار است.
اما بر اساس تحقیقی که پاول هرسی[۱۵] انجام داد به این نتیجه رسید که سبک کارمدار با بازده بیشتری همراه بوده است و این نتیجه گیری بر خلاف تحقیقات لیکرت بود. بنابراین صاحب نظران به این نتیجه رسیدند که بهترین سبک رهبری که در همه حالت ها اثر بخش باشد وجود ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-16] [ 06:37:00 ق.ظ ]




شکل(۱- ۲۰): ساختار یک MLP سه لایه
۱-۸-۶- ترتیب ارائه داده ها به شبکه
ارائه داده های آموزش به شبکه به روش های مختلفی انجام می­گیرد:
۱- داده ها به ترتیب به شبکه وارد می­شوند.
۲- داده ها به صورت تصادفی به شبکه ارائه می­شوند.
۳- یک داده مکرراً به شبکه ارائه می­گردد تا هنگامی که معیار خطا به یک مقدار قابل قبول برسد، سپس داده بعدی وارد شبکه می­ شود.
از بین روش های ذکر شده، ارائه تصادفی داده ها به شبکه، بهترین نرخ همگرایی و کاهش خطا را در حین آموزش داراست. همچنین اصلاح وزنها می ­تواند بعد از ارائه کل داده های آموزش، یا بعد از ارائه هر داده و یا بعد از ارائه تعداد مشخصی داده به شبکه صورت گیرد.
۱-۸-۷- تابع انتقال
تابعی که ورودیهای یک نرون را تبدیل می­ کند، مستقیماً فرایند یادگیری را تحت تأثیر قرار می­دهد. برای انتقال ورودیهای یک نرون از هر تابعی می­توان استفاده کرد، اما معمولاً توابع خطی، سیگموئید و تانژانت هایپربولیک به کار می­رود.
مقاله - پروژه
ساده ترین تابع، تابع خطی است که ورودیهای یک نرون را بدون تغییر به لایه بعدی یا به محیط انتقال می­دهد، در نتیجه دامنه آن ∞- تا ∞+ می­باشد. تابع خطی می ­تواند در لایه ورودی و یا لایه خروجی به کار رود، اما استفاده از آن در لایه مخفی فرایند یادگیری را مختل می­ کند.
اغلب برای شبکه های چند لایه ای از تابع انتقال سیگموئید استفاده می­ شود. تابع سیگموئید خروجی های بین (۱و۰) تولید می­ کند که درآن ورودیهای نرون از ∞- به سوی ∞+ می­رود.
(۱-۴۹)
همچنین در بعضی موارد ممکن است از تابع انتقال تانژانت هایپربولیک استفاده شود.
(۱-۵۰)

شکل(۱- ۲۱): تابع انتقال سیگموئید
شکل(۱- ۲۲): تابع انتقال تانژانت هایپربولیک
این دو نوع تابع معرفی شده پر استفاده ترین توابع در شبکه های عصبی هستند. اما توابع انتقال مختلف دیگر می­توانند خلق شوند و اگر لازم باشد با الگوریتم پس انتشار مورد استفاده قرار گیرند.
۱-۸-۸- پایان آموزش
مسأله دیگری که در الگوریتم یادگیری مطرح است این است که چه هنگام باید آموزش خاتمه یابد. برای این کار یکی از سه روش زیر می ­تواند استفاده شود:
۱- یک مقدار ثابت برای تعداد دورهای (Epoch) ارائه کل داده ها به شبکه در نظر گرفته شود. اگر در انتهای آموزش نتایج رضایت بخش نبود، مراحل دوباره تکرار شود.
۲- در حین آموزش بعد از هر n دور ارائه داده ها به شبکه، آموزش موقتاً متوقف شده و عملکرد شبکه سنجیده شود. سنجش عملکرد شبکه می ­تواند در برابر سری داده های آموزش یا سری داده های Cross Validation صورت گیرد.
۳- دو روش بالا برای معیار خاتمه آموزش می­توانند ترکیب شوند.
عموماً عملکرد یک شبکه عصبی در برابر یک سری داده Cross Validation امتحان می­ شود تا نتایج آینده شبکه مورد قضاوت قرار گیرد و همچنین از آموزش بیش از حد شبکه جلوگیری شود.
۱-۸-۹- تعداد نرون در لایه ها
تعداد نرون در لایه ورودی به تعداد پارامترهای مستقل مؤثر بر پدیده مورد بررسی می­باشد. همچنین تعداد نرون در لایه خروجی برابر با تعداد متغیرهایی است که باید پیش بینی شوند. تعداد نرون در لایه مخفی متغیری است که باید تعیین شود. معمولاً مقدار این متغیر بر پایه سعی و خطا با توجه به نتایج شبکه تعیین می­ شود، اما روش های تئوری متعددی نیز برای تعیین این متغیر وجود دارد­[۲۵]. همچنین می­توان از روش های بهینه سازی مانند الگوریتم ژنتیک برای یافتن مقدار بهینه تعداد نرونها در لایه مخفی استفاده کرد.
۱-۸-۱۰- معیار‌های نیکویی برازش
معمولاً از معیار‌های آماری مختلفی برای سنجش عملکرد شبکه عصبی استفاده می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
تحلیل رگرسیون
با بهره گرفتن از برازش می‌توان نتایج پیش‌بینی شده‌ی شبکه را در برابر خروجی مطلوب در نموداری که به‌عنوان نمودار تحلیل رگرسیون است (متغییر مستقل  در مقابل متغییر وابسته  رسم می‌شود) رسم کرد. مطابق رابطه‌ی (۱-۵۳)، دو معیار a وb، را محاسبه کرد که هر چه مقدار b نزدیک به ۱ و هر چه مقدار a نزدیک به صفر باشد، بیان‌کننده‌ی مناسب بودن عملکرد به‌کار رفته است.

(۱-۵۳)
ضریب همبستگی[۴۷]
ضریب همبستگی، بیان‌کننده‌ی میزان همبستگی بین نتایج پیش‌بینی شده‌ی شبکه و داده‌های واقعی می‌باشد و به‌عبارتی از تقسیم کوواریانس متغیر‌های مستقل و وابسته، بر انحراف معیار آن‌ها به‌دست می‌آید. مطابق رابطه‌ی (۱-۵۴)، می‌توان ضریب همبستگی را محاسبه کرد. بدیهی است که هر چه مقدار این ضریب به عدد ۱ نزدیکتر باشد، نشان‌دهنده‌ی نزدیکی بیشتر مقادیر پیش‌بینی شده با مقادیر واقعی است.

(۱-۵۴)
که در آن:
: مقادیر مشاهده شده (واقعی).
: میانگین مقادیر مشاهده شده (واقعی).
: مقادیر تخمینی (خروجی شبکه).
: میانگین مقادیر تخمینی (خروجی شبکه)، می‌باشد.
مجذور میانگین مربعات خطا[۴۸]
یک شاخص مناسب‌تر که می‌توان از آن در برآورد میزان دقت شبکه استفاده کرد، مجذور میانگین مربعات خطا می‌باشد. این معیار، دقت مدل را بر اساس تفاضل بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش‌بینی شده، ارزیابی می‌کند و طبیعتاً هرچه به صفر نزدیک‌تر باشد، نمایانگر اختلاف کمتری بین آن‌ها خواهد بود. مجذور میانگین مربعات خطا با رابطه‌ی (۱-۵۵) تعریف می‌شود.

(۱-۵۵)
که در آن، n تعداد داده‌ها وسایر پارامتر‌ها مانند رابطه‌ی (۱-۵۴) می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:52:00 ق.ظ ]




جدول ۴-۶. آزمون همگنی واریانس های لوین ۹۷
جدول ۴-۷. آزمون اثر پیلایی مقیاس تکانشگری ۹۷
جدول ۴-۸. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری سه گروه در مقیاس تکانشگری ۹۸
جدول ۴-۹. آزمون همگنی واریانس هاس لوین ۹۹
جدول ۴-۱۰. نتایح تحلیل واریانس سه گروه بی سرپرست .بدسرپرست و عادی در مقیاس اختلال رفتاری ۹۹
جدول ۴-۱۱. آزمون تعقیبی شفه در مقیاس اختلال رفتاری ۱۰۰
فصل اول
مقدمه
۱-۱ کلیات
خانواده به عنوان یک گام مهم، اهمیت ویژه‌ای در دوران مختلف رشد، بویژه دوران نوجوانی جلوه‌گر می کند و در صورتیکه والدین نتوانند به دلایل گوناگون از عهده رفع نیازهای کودکان و نوجوانان برآیند، تأثیرات نامطلوبی را در تداوم زندگی آنان برجای می‌گذارند. کودکان به دلیل تزلزل عاطفی والدین ناشی از استفاده از موادمخدر، مورد کودک‌آزاری جسمانی و روانی واقع می‌شوند و یا به دلیل فقر اقتصادی توأم با آسیب‌های اجتماعی والدین، فروخته و یا اجاره داده می‌شوند. تک سرپرستی ناشی از طلاق و یا ترک خانواده توسط یکی از والدین نیز عامل دیگری است که از مصادیق بدسرپرستی به حساب می‌آید. در واقع بخشی از مشکلات کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست مربوط به تجربه‌های سخت آنان از زندگی و کمبودهایی است که بر اثر برآورده نشدن نیازها به وجود آمده است. اختلال رفتاری،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاری مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است، همچنین اختلالات رفتاری دربین نوجوانان ۱۳ ساله ،نسبت به سایر گروه های سنی (۱۵، ۱۶، ۱۷)، شیوع بیشتری دارد .محرومیت از والدین برای کودکانی که در سنین پایین تری قرار دارندنسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازی و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف های مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی دارای ملیت های مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاری و ناآرامی شود (سهرابی، ۱۳۶۹).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
یکی از عوامل موثر در مشکلات این گروه از نوجوانان وجود شرایط پر استرس و عدم حمایت خانواده است. بر این اساس، برخی از بررسی های انجام شده محدود به بررسی رابطه بین استرس و بیماری بود. عمدتاً ضریب همبسستگی بین استرس و بیماری را بین ۲۰/۰ تا ۷۸/۰ گزارش می کردند، ولی بیشتر این همبستگی ها حدود ۳۰/۰ بود (کوباسا[۱]، ۱۹۷۹). محققان بر این باورند که استرس مستقیما به بیماری منجر نمی شود (لیپا[۲]، ۱۹۹۴). بر این اساس برخی بر این باورند که یک ارتباط عالی بین استرس و بیماری وجود دارد، و ظاهرا تجربه استرس زای مشابه می تواند اثرات مختلفی در افراد متفاوت بوجود آورد. از این رو این باور قوت گرفت که متغیرهایی وجود دارند که بین استرس و بیمار ی ها به عنوان واسطه عمل می کنند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در زمینه راهبردهای مقابله ای، صرف بررسی و یافتن تأثیر روابط اجتماعی، و نیز تعیین اثر این عوامل بر سازش افراد با شرایط جدید زندگی و تنیدگی های وابسته به این شرایطند (رایت[۳] و همکاران، ۱۹۸۵). مهارت های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است (لازاروس و فولکمن[۴]، ۱۹۸۴).
سبک های مقابله[۵] به عنوان یکی از عوامل مهم میانجی بین استرس و سلامت روان در نظر گرفته می شود (وانگ[۶]، ۱۹۹۳؛ کارور[۷] و همکاران، ۱۹۹۳). این مؤلفه در عین حال یکی از مؤلفه هایی است که به طور گسترده ای در زمینه سلامت روان مورد بررسی قرار گرفته است (پاسکار[۸]، ۲۰۰۳). تمرکز پژوهش های انجام گرفته بر روی سبک های مقابله با استرس بر مشخص نمودن اشکال مؤثر و کارامد این سبک ها در برخورد با استرس می باشد (سامر فیلد و مک کار[۹]، ۲۰۰۰). درباره سبک های مقابله با استرس تعاریف بسیار زیادی ارائه شده است (لازاروس، ۱۹۸۴). تأکید همه این محققان، روی این موضوع است که واکنش به استرس در افراد مختلف متفاوت است، و همیشه این واکنش ها به کاهش استرس نمی انجامد. همه آنها برای برخورد با استرس مراحل خاصی را در نظر می گیرند. لازاروس توالی زیر را در ارتباط با مقابله با استرس ارائه می کند: دریافت تهدید ( درک تهدید)، ارزیابی توانایی برخورد با تهدید، به کارگیری شیوه ای برای برخورد با این تهدید (کوشش شناختی و رفتاری). لازاروس (۱۹۹۳) روی دو نوع سبک مقابله با استرس تأکید و تمایز قائل شد: الف- مقابله متمرکز بر مسأله، که در راستای حل مشکل یا انجام عملی است که منبع استرس را تغییر می دهد. ب- مقابله متمرکز بر هیجان، که کاهش دهنده یا اداره کننده آشفتگی عاطفی همراه با موقعیت است.
شیوع اختلالات رفتاری در میان کودکانی که از خانواده محروم مانده اند، کودکانی که بر اثر عوامل و بلایای طبیعی بی سرپرست مانده یا به دلیل جدایی والدین، فقر اقتصادی، اعتیاد یا عدم کارکرد صحیح والدین در محیط های شبانه روزی زندگی می کنند، نسبت به دیگر کودکان بیشتر است (کاپلان، کرافورد و فیشل[۱۰]، ۱۹۹۸). یکی از مشکلات دیگر این کودکان تکانشگری است.
تکانشگری به معنای عمل نمودن با کمترین تفکر نسبت به رفتارهای آینده یا عمل کردن بر پایه ی افکاری که مهمترین گزینه ی فرد یا دیگران نیست در نظر گرفته می شود (سوان و هولاندر[۱۱]،۲۰۰۲). تصمیم گیری مخاطره امیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی فرد دارد و اختلال در این نوع تصمیم گیری هسته ی اصلی پدیده و رفتارهای تکانشی را تشکیل می دهد. رفتارهای تکانشی که در برخی از رویکردها،رفتارهای مخاطره آمیز خوانده می شود. به عملکردهایی گفته می شود که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان های احتمالی همراهند اما امکان دستیابی به گونه ای پاداش را نیز فراهم می کنند . این رفتارها باید دارای ۳ عامل زیر باشند: برگزیدن یک گزینه از میان دو یا چند گزینه ی احتمالی، همراهی یکی از گزینه ها با پیامدهای ناگوار، روشن نبودن احتمال پیامد ناگوار در زمان رخداد رفتار(حکمی،۱۳۹۰)
بنابراین در اینجا بررسی می شود که آیا کودکان بی سرپرست و بد سرپرست با دارا بودن مهارت های مقابله ای نامناسب از سطح تکانشگری و اختلالات بالایی رنج می برند یا خیر.
۱-۲ بیان مساله
دختران و پسرانی که در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی نگهداری می‌شود، معمولاً به دو دلیل «بی‌سرپرستی» و «بدسرپرستی» در این مراکز هستند. فرزندان بی‌سرپرست بهزیستی کسانی هستند که پدر یا مادر، آنان را رها کرده و یا فوت نموده‌اند که اکثریت این فرزندان منسوب به خانواده‌های خاصی نیستند. این کودکان معمولاً از دوران شیرخوارگی یا در یک مقطع زمانی به دلیل فوت والدین و یا رها شدن از سوی آنان به سازمان بهزیستی سپرده شده‌اند. والدین فرزندان بدسرپرستی هم که در بهزیستی نگهداری می‌شوند، معمولاً به دلیل فقر شدید اقتصادی والدین، آسیب‌های روانی و اجتماعی مانند اعتیاد، زندانی بودن والدین، بیماری‌های جسمانی و یا روانی حاد، صلاحیت نگهداری فرزندانشان را ندارند. این کودکان و نوجوانان در رده افراد در معرض خطر هستند و والدین آنان غالباً در زمانی که فرزندانشان با آنان زندگی می‌کنند، مشکلات حاد و گاه جبران‌ناپذیری را برای آنان به وجود می‌آورند. فوت سرپرست، عدم صلاحیت سرپرست، طلاق و جدایی والدین یا عدم توانایی نگهداری آنها از جمله دلایلی است که کودکان را به عنوان کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست معرفی می‌کند. این کودکان فی‌نفسه مشکلات رفتاری و اجتماعی خاص ندارند و معلول شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند.
هدف اصلی مراکز شبه خانواده تامین کارکردهای اصلی خانواده برای کودکان ونوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست می باشد اما صرف انتقال این کودکان از محیط آسیب رسان خانواده به محیطی با آسیب­های کمتر کافی به نظر نمی رسد و سوگ ناشی از فقدان خانواده این کودکان را در معرض آسیب­های روان شناختی، مشکلات رفتاری، مشکلات تحصیلی قرار می دهد. آخرین بررسی‌های انجام شده در کشور نشان می‌دهد که اعتیاد والدین، اولین و اصلی‌‌ترین دلیل بدسرپرستی و بی‌سرپرستی کودکان محسوب می‌شود. در سال‌های اولیه تنها روابط موجود برای کودک، روابط او با والدینش است. کنش متقابل و رابطه عاطفی بین نوزاد و والدین به انتظارها و واکنش‌های کودک در روابط اجتماعی آینده شکل می‌دهد. اعتقادات، ارزش‌ها و نگرش‌های فرهنگی توسط والدین پالایش و به صورتی منسجم به کودک منتقل می‌شوند. شخصیت، نگرش‌ها، طبقه اجتماعی- اقتصادی، عقاید مذهبی، تحصیلات و شغل پدر و مادر، در ارائه ارزش‌های فرهنگی و معیارهای آن بر فرزند تأثیر می‌گذارند. خانواده، کودک را برای قبول مسئولیت آگاه می‌سازد، به افکار، عواطف، اراده و فعالیت وی شکل‌ خاصی می‌بخشد و او را اجتماعی می‌سازد، بدین معنی که از طریق الگوگیری و تمرین به او می‌آموزد که چگونه خود را با هنجارهای اجتماعی منطبق سازد (ژانگ[۱۲]، ۲۰۰۷) .
کودکانی که در خانواده های بد سرپرست پرورش می یابند دچار مشکلات عدیده ای هستند. تحقیقات پیرامون آسیب های روانی کودکان نشان می دهد که والدینی که از شیوه های تربیتی نامطلوب که منشا ترس، عدم اعتماد، احساس نارضایتی، بدبینی و اضطراب در فرزندانشان می شود استفاده می کنند (علیزاده و اندریز، ۲۰۰۲). از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده ضربه مهلکی به آینده فرزند در اجتماع می زند. تغییراتی که بر اثر مرگ والدین و یا یکی از آن دو، طلاق و ترک خانواده در زندگی کودکان به وجود می آید نقش موثری در گرایش آن ها به بزهکاری دارد. افراد بزهکار بیش از سایر افراد غیر بزهکار به خانواده های از هم پاشیده تعلق دارند (راس آلن، ترجمه مهریار و یوسفی، ۱۳۷۶). از جمله مشکلات این کودکان اختلالات رفتاری است.
به علت مشکلات ساختاری خانواده و از هم پاشیدن آن و از جهت اینکه فرزندان این مجتمع ها نوعا از طفولیت طعم زندگی را لمس نکرده و همواره در تنش و کشمکش و بی مهری ، در محیط های مملو از ترس و وحشت و بعضا نا خواسته متولد شده و ادامه زندگی داده اند مشکلاتی برای آنها بوجود آمده است بدین ترتیب این فرزندان دچار مشکلاتی از جمله صرع ، اختلالات تبدیلی و زمینه های اضطرابی و واکنش های نوروتیک شده اند. از جمله مشکلات دیگری که در این فرزندان نسبت به نرم جامعه بیشتراست می توان به این موارد اشاره کرد : شب ادراری ، ناخن جویدن ،پرخاشگری ، دروغ گویی ، بی قراری ، انزوا ، کمرویی ، احساس بی ارزشی ، عزت نفس پایین، احساس حقارت ، کاهش قدرت تصمیم گیری ،آشفتگی فکر ،شیشه شکستن ،حالت های سادیستی و مازوخیستی،هراس ، افسردگی مشکلات تحصیلی ،بیش فعالی همراه با کمبود توجه ،تکانه ای بودن، اقدام به خود کشی، رگه هایی ازاختلال شخصیت خود شکن ، رگه هایی ازاختلال شخصیت منفعل مهاجم، و حتی اختلالات سلوک اختلال پارانوئیدی و نیز اختلالات جنسی و اعتیاد به مواد استنشاقی مثل بنزین و حتی آشغال خوری نیزدیده شده است (صدیق، ۱۳۸۴).
یکی از بارزترین موارد اختلال رفتاری تکانشگری این کودکان است. تکانشگری هسته ی اصلی بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند سوء مصرف مواد ، قماربازی بیمارگونه ،اختلالهای شخصیت و دست زدن به اقدامات پرخاش جویانه است. فرایند تصمیم گیری یا انتخاب از میان گزینه ها ،پس از تحلیل آنها ، یکی از عالی ترین پردازش های شناختی به شمار می آید. گونه ای از این فرایند که تصمیم گیری مخاطره آمیز[۱۳] نامیده شده است . در شرایطی پردازش می شود که شخص با گزینه هایی روبرو می شود که انتخاب آنها باری از سود یا زیان هایی در حال یا آینده را به دنبال دارد و در عین حال میزان این سود یا زیان با درجاتی از احتمال یا عدم قطعیت همراه است (اختیاری و همکاران،۱۳۸۰).
پژوهش های انجام شده پیرامون تکانشگری و عملکرد شناختی ،گویای این است که پیامدهای تکانشگری همواره منفی است. آنچه بسیار مهم است ارتباط میان تکانشگری با شماری از آسیب های روانی در اجتماع است که از جمله ی آنها خشونت، رفتارهای ضداجتماعی، بزه وجنایت و بسیاری از موارد دیگر است. همچنین بررسی ها نشان داده است که تکانشگری یکی از مهم ترین عوامل خطر شخصیتی گرایش به مصرف موادمخدر به شمار می رود (ریب[۱۴] و همکاران،۲۰۰۶). همچنین روش های کنارآمدن و مهارت های مقابله ای این کودکان با مشکلات حائز اهمیت است.
مهارت های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است. به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴). پژوهشگران دو راه مقابله با استرس راعنوان می کنند. یکی شیوه های سازگاری متمرکز بر مساله که شامل فعالیت های مستقیم، به منظور تغییر یا اصلاح شرایطی است که تهدید آمیز تلقی می شود و همچنین شیوه های سازگاری متمرکز بر هیجان که شامل فعالیت یا افکاری برای کنترل احساسات نامطلوبی است که از شرایط فشارزا بوجود آمده اند.
در این تحقیق مساله اصلی این بود که نوع سرپرست خانوار از لحاظ سبک مقابله ای و تکانشی بودن کودکان چه تاثیری بر رفتار نوجوانان می گذارد؟
۱-۳ ضرورت و اهمیت پژوهش
فرزندپروری یکی از بزرگترین مسئولیت های انسانی است که بسیاری از انسان ها آمادگی انجام این امر خطیر را ندارند. مشکلات اقتصادی، فقر فرهنگی، وجود بیماری های روانی و اعتیاد والدین، طلاق، مرگ یک یا هر دو والد و بسیاری عوامل دیگر، در کنار هم باعث می شوندکودکان بدون سرپرست مناسب باشند. تنها بخش کوچکی از این کودکان که مشکلات حاد و طولانی مدت داشته، برای آنها پیگیری های قانونی صورت گیرد، به سازمان بهزیستی تحویل و در مراکز شبانه روزی نگهداری می شوند. بنا به گزارش سازمان بهزیستی حدود ۱۱۰۰۰ نفر تحت مراقبت مراکز شبانه روزی کودکان با نیازهای خاص و یک هزار نفر، اعم از کودکان معلول وغیر معلول بی سرپرست، در حوزه سازمان بهزیستی به سر می برند. دو هزار کودک در خانواده خود و بستگان به صورت داوطلبانه نگهداری می شوند. همچنین ۱۴۰۰ نفر از کودکان در مراکز غیر دولتی و با مدیریت هیات امنا نگهداری می شوند. با توجه به مشکلاتی که این کودکان و سایر کودکان بد سرپرست و کودکان خیابانی برای جامعه ایجاد می کنند، که در نهایت منجر به افزایش آسیب های اجتماعی و کاهش بهداشت روانی- اجتماعی می شود، لازم است در زمینه پیشگیری قدم هایی جدی برداشته شود (ملازاده، ۱۳۸۲).
شایان ذکر است که اختلالات رفتاری و تکانشگری در دوره نوجوانی بیش از سایر دوران زندگی اهمیت دارد. گزارش ها میزان بروز اختلالات کم توجهی/ بیش فعالی را در ایالت متحده از ۲ تا ۲۰ درصد کودکان مدرسه ابتدایی بیان می کنند و در پسر ها به نسبت ۱ به ۲ تا ۱ به ۹ متغیر است. همچنین مطالعات همه گیر شناسی صفات منفی کاری را در جمعیت غیر بالینی ۱۶ تا ۲۲ درصد گزارش کردند. میزان گزارش افسردگی در نوجوانی اولیه ۱ تا ۶ درصد و در نوجوانان بزرگتر بین ۱۴ تا ۲۵ درصد برآورد شد (سادوک، سادوک[۱۵]؛ ۲۰۰۷). محمدخانی و اسکندری (۱۳۸۴)، در مطالعه بر روی همه گیر شناسی مشکلات رفتاری دانش آموز ۷-۱۸ ساله نشان دادند که ۷/۳۲ درصد دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی دچار مشکلات رفتاری می باشند. مشکلات ایذایی با ۵/۱۷ درصد شایع ترین مشکلات در بین دانش آموزان هستند و مشکلات هیجانی با ۵/۱۵ درصد در رتبه دوم قرار دارند.
شجاعی، همتی علمدارلو، مرادی و دهشیری (۱۳۸۷)، در مطالع بر روی شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس نشان دادند که ۴/۲۲ درصد دانش آموزان مبتلا به اختلالات رفتاری هستند. و پسران بیش از دختران مبتلا به اختلال رفتاری هستند.
نوجوانی یکی از مراحل مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. آسیب پذیری های جدایی ناپذیری در این دوره تحولی وجود دارد که ممکن است به مشکلات رفتاری همچون بزهکاری یا اختلالهای روانی منتهی شود (لونا و سوینی[۱۶]، ۲۰۰۴ ؛ سوینی، تاکارا[۱۷]، مک میلان[۱۸]، لونا و مین شو[۱۹]،۲۰۰۴)، و از طرفی محیط مراکز شبانه روزی از نظر عاطفی، هیجانی واجتماعی دارای مشکلات اساسی است و اکثر کودکان ساکن در این مراکز از نظر تحول روانی، اجتماعی و شناختی از کودکان همسان خود که با خانواده زندگی می کنند عقب تر هستند (ولف، ۲۰۰۵)، بنابراین از آنجا که نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست دارای طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات رفتاری می باشند، و از آنجا که پیشگیری و درمان بسیاری از مشکلات این نوجوانان عامل مؤثری در جلوگیری از پیشرفت اختلال و کاهش ناسازگاری اجتماعی در آ نها می شود، پژوهشگران در صدد بررسی رابطه این اختلالات با عوامل ایجاد کننده و پیشگیرنده آن هستند.همچنین در مورد نوجوانان این گروه کمتر بررسی شده و مطالعات چندانی صورت نگرفته است نتایج این مطالعه می تواند به مراکز نگهداری این کودکان کمک کرده تا بتوانند مشکلات موجود در این نوجوانان را تشخیص داده و از طریق آموزش و پیشگیری گامی در جهت رفع آن بردارند.
۱-۴ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف اصلی
مقایسه اختلالات رفتاری، سبک مقابله و تکانشگری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۱-۴-۲ اهداف فرعی
۱- مقایسه اختلالات رفتاری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۲- مقایسه سبک مقابله ای نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۳- مقایسه تکانشگری نوجوانان سه گروه بد سرپرست، بی سرپرست و عادی
۱-۶تعریف مفهومی متغیرها
۱-۶-۱ سبک های مقابله ای
به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).
۱-۶-۲ اختلالات رفتاری
اختلات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با میزان قابل توجهی از مشکلات اجتماعی همراهند (خوشابی، مرادی، شجاعی، ۱۳۸۶ ).
۱-۶-۳تکانشگری
در یکی از رایج ترین تعاریف، تکانشگری به صورت آمادگی قبلی برای واکنش های سریع و بدون برنامه به محرک های درونی یا بیرونی بدون در نظر گرفتن نتایج منفی آن واکنش ها برای خود فرد یا دیگران، تعریف می شود(استنفورد [۲۰]و همکاران، ۲۰۰۹).
۱-۷ تعریف عملیاتی متغیرها
۱-۷-۱ تکانشگری
نمره ای که آزمودنی ها از مقیاس تکانش گری بارت[۲۱](۱۹۵۹) کسب می کنند. این مقیاس سه عامل تکانشگری شناختی[۲۲]، تکانشگری حرکتی[۲۳] و بی برنامه گی[۲۴] را ارزیابی می کند(استنفورد و همکاران،۲۰۰۹).
۱-۷-۲ سبک های مقابله ای
نمر ه ای است که آزمودنی از مقیاس لازاروس و فولکمن (۱۹۸۵) به دست می آورد(لازاروس و فولکمن،۱۹۸۵).
۱-۷-۳اختلالات رفتاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:49:00 ق.ظ ]




دستان، نظامی ازقوانین ومقررات تعریف شده است. (میدری وخیرخواهان،۱۳۸۳،ص۱۹۳)
طرح توسعه سازمان ملل متحد: حکمرانی عبارت است از اعمال قدرت اقتصادی، سیاسی واداری برای مدیریت امور عمومی یک کشور درهمه سطوح. حکمرانی مشتمل بر سازوکارها، فرایند ها ونهادهایی است که از طریق آن شهروندان وتشکل ها منافع خود را ابراز نموده، حقوق قانونی خود را استفاده نموده، تعهدات وتکالیف خود را ایفاء واختلافات خود رابا میانجی گری حل می نمایند(UNDP.2002).
پایان نامه - مقاله - پروژه
شاید دقیق ترین تعریف حکمرانی درگزارش کمیسیون حکمرانی جهان یا “همسایگی جهانی ما(۱۹۹۵)” آمده باشد:"حکمرانی مجموعه ای ازروش های فردی ونهادی، عمومی وخصوصی است که امور مشترک مردم را اداره می کند. حکمرانی فرآیندی پیوسته است که ازطریق آن منافع متضاد یا متنوع را همساز نموده واقدام همکاری جویانه اتخاذ می گردد. حکمرانی شامل نهادهای رسمی است که برای تضمین اجرای قانون، قدرت پیداکرده اند، همچنین قراردادهای غیر رسمی که مردم ونهادها بر سرآن ها توافق نموده اند یا درک می کنند که به نفع آن هاست.(میدری وخیرخواهان،۱۳۸۳،ص ۱۹۴)
جری استوکر درمقاله ای تحت عنوان"حکمرانی به مثابه نظریه: پنج برداشت"برداشت های مختلفی از نظریه حکمرانی را درپنج دسته زیر جای می دهد.
۱)حکمرانی به مجموعه ای ازنهادها وکنشگرانی اشاره دارد که ریشه در دولت دارند اما فراتر از آن هستند.
۲)حکمرانی روشن کننده ابهام موجود در مرزها ومسئولیت ها برای حل مسائل اجتماعی واقتصادی است.
۳)حکمرانی نشان دهنده وابستگی قدرت موجود در روابط میان نهادهای حاضر در اقدام جمعی است.
۴)حکمرانی مربوط می شود به شبکه های خود اداره کننده مستقل کنشگران
۵)حکمرانی مشخص کننده ظرفیت برای انجام اموری است که متکی به قدرت دولت برای صدور فرمان یا استفاده ازاقتدارآن نیستند این پدیده دولت را قادربه استفاده از ابزارها وتکنیک های جدید برای راهنمایی وهدایت می بیند.
به اعتقاد استوکر هریک ازاین برداشت ها منجر به تعریفی متفاوت از مفهوم حکمرانی شده اند. دریک رابطه مبتنی برحکمرانی گرچه ممکن است یک سازمان بر فرآیندی خاص از تبادل مسلط شود اما هیچ سازمانی به تنهایی قادربه فرماندهی نیست. حکومت یا دیگر نهادها درسطح ملی ممکن است به دنبال تحمیل کنترل خود باشند. اما همواره تنشی مداوم میان خواست اقدام معتبر و وابسته به رضایت وعمل دیگر بازیگران وجود دارد. (Stoker,1998,P.18)حکومت کردن از دیدگاه حکمرانی همواره یک فرایند تعاملی است زیرا هیچ بازیگر واحدی چه خصوصی وچه دولتی، به تنهایی دانش ومنابع لازم برای حل یک جانبه مشکلات راندارد (Kooiman,1993,P.215) همان طور که قبلاً گفتیم درحکمرانی سه نوع رژیم اصلی مشارکت دارند که عبارتند از: دولت، جامعه مدنی وبخش خصوصی. هرچه گفت وگو وارتباط این سه بخش بیشتر باشد حکمرانی به میزان بیشتری تحقق یافته ومسیر حرکت جامعه در جهت رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی هموارتر خواهد شد.
بررسی های ادبیات موجود اکثراً به این نتیجه رسیده اند که واژه حمکرانی به روش های مختلف به کار برده شده ومعانی مختلفی نیز به خود گرفته است. ( Rhodes,1996.25-27) اما این توافق پایه ای نیز وجود دارد که حکمرانی مربوط به توسعه اشکال حکومتداری به شکلی است که مرزهای میان ودرون بخش های خصوصی وعمومی دچارابهام شوند. ماهیت حکمرانی را تمرکز آن بر مکانیسم های حکومتداری تشکیل می دهد که متکی براقتدار ومجازات های دولت نیستند. مفهوم حکمرانی به ایجاد ساختار یانظمی اشاره دارد که ظاهراً قابل تحمیل نیست ونتیجه کنش وواکنش میان کنشگران متنوع حکومتدار وتأثیرات ایشان بریکدیگر است.
شوالیه معتقد است با توجه به مباحث مطرح شده در فضای حکمرانی شاهد وقوع موارد زیر خواهیم بود: الف) در فرایند تصمیم گیری ازاین به بعدکنشگران متفاوتی وارد خواهند شد ودولت تنها تصمیم گیر محیط سیاسی باقی نخواهد ماند. این کنشگران جدید مایل به فعالیت می توانند رسمی ویا غیررسمی وهم از بخش دولتی و یا بخش خصوصی باشند.هم چنین می توانند محلی ویا منطقه ای ویا بین المللی باشند.
ب) ازاین پس راه حل ها باید راه حل های اجتماعی وبرخاسته از تفاهم میان کنشگران متفاوت باشد. مبنای راه باید مذاکره ومصالحه باشد. دراین راه حل یابی جدید دولت می پذیرد که کنشگری مساوی با دیگرکنشگران بوده وتصمیم برخاسته از یک عمل جمعی است به این ترتیب باید گفت که حکومت به عنوان ابزار اعمال قدرت دولت با آمدن حکمرانی تغییرات زیادی می یابد واز حالت سلسله مراتبی(بالا-پایین)خارج می شود وایده وستفالیایی حکومت که در
آن دولت ملت هایی مستقل وبا حاکمیت اصلی هستند جای خود را به کنشگران مختلف می دهند.
حکمرانی مردم سالار نیازمند سازوکارهایی است که ازطریق آن شهروندان به طور عادی بتوانند در فرایند سیاستگذاری، مشارکت نمایند. دولت ها غالباَ واهمه دارند که با این کار، فرایند سیاستگذاری کند شود، درحالی که هراندازه فرایند سیاستگذاری فراگیرترباشد، سیاست ها، قوانین ورویه های اداری حاصله ازچنین فرآیندی، حساسیت پذیرتر وپاسخگوترخواهد بود. حکمرانی همچنین نیازمند نهادهای پاسخگویی است که مانع سوءاستفاده ازقدرت شوند. اصول قانون اساسی که چگونگی توزیع، بازبینی وترازسازی قدرت را پیش بینی می کنند به گونه ای کارآمد مانع سوء استفاده از قدرت وپدید آورنده ثبات هستند. درعین حال به سازوکارهای اضافه تری به منظور به حداقل رسانیدن سوء استفاده از قدرت به صورت همیشگی نیاز است و در این حالت است که حکمرانی نقش خود را ایفا می نماید(میدری،خیرخواهان،۱۳۸۳،ص۳۵۲)
کانون تفکر
سازمان های تحلیل، تحقیق سیاستگذاری عمومی(که امروزه از آن ها به عنوان کانون تفکر[۸] یاد می شود) نقشی اساسی را در عرصه سیاسی و سیاستگذاری در سطوح ملی ومحلی ایالات متحده امریکا ایفا می کنند. کانون های تفکر یا سازمان های برنامه ریزی سیاستی[۹] را به شیوه های مختلفی تعریف وطبقه بندی می کنند. (Durst&Thurber,1989) کانون تفکر موسسه تحقیقاتی، غیرانتفاعی ومستقلی است که به بررسی وارائه راه حل درطیف وسیعی ازمسائل سیاستی می پردازد. این کانون های تفکر به عنوان موسسات تحقیقاتی متخصص در مسائل سیاست داخلی وخارجی به طورسنتی به مثابه ناظران بی طرف امور سیاستی قلمداد می شوند که به تحقیقات علمی می پردازند ومصمم هستند تا نظر کارشناسی خود را به تصمیم گیران ارائه دهند. بعد از جنگ جهانی دوم کانون های تفکردستخوش دگرگونی اساسی قرارگرفته است، برخی ازکانون های تفکر ابتدا به منظور تقویت تصمیم گیری به مقامات حکومتی مشاوره های بی طرفانه ارائه می دادند وبرخی دیگر به طور موثر در زمینه بسیاری از مسائل داخلی وخارجی به لابیگری می پرداختند. به عبارت دیگرزمانی کانون های تفکر را«محل امن برای تفکر»[۱۰] قلمداد می کنند که محققان بتوانند در یک خلوت نسبی ودر محیطی به دور از محدودیت های آموزشی واجرایی دانشگاهی به تحقیق بپردازند. البته این گونه به نظر نمی رسد که این سازمان ها باید خود را از جامعه سیاستگذاری محفوظ بدارند بلکه برعکس بسیاری از تحقیقات صورت گرفته توسط کانون های تفکر ممکن است از واقعیت فاصله داشته باشند وافراد وابسته به این سازمان هاکاملاً از نقش خود در فرایند سیاستگذاری آگاه باشند وگاهی برخی از کانون های تفکرکه درخارج از واشنگتن قرار دارند نظیرموسسه هوور[۱۱] ترجیح دهند که خود را از تغییرات سیاست امریکا دور نگه دارند وبرخی دیگر از« محل امن برای تفکر» خارج شده وتمایل دارند که در شبکه تصمیم گیری واشنگتن جایگاه مهمی را به خود اختصاص دهند.(Abelson,1992,pp7-14)
کانون های تفکرکه دارای عملکردی منحصربه فرد هستند به تحقیقات سیاستگذاری عمومی ،تحلیل ومشاوره مبادرت می ورزند وسازمان هایی هستند غیرانتفاعی که مستقل از دولت ها واحزاب سیاسی به فعالیت می پردازند ولی وظیفه نخست این سازمان های جامعه مدنی کمک به درک وانتخاب آگاهانه گزینه های مربوط به مسائل داخلی و بین المللی است. اما این کانون های تفکر چند نقش اساسی دیگری را نیز برعهده دارند:
الف)نقش های کانون های تفکر

 

    • وظیفه میانجی گری بین دولت ومردم را برعهده دارند که برای مقامات دولتی اعتبار واعتماد به همراه می آورد.

 

    • در مباحث سیاستی آگاهانه وبی طرفانه صحبت می کنند.

 

    • مسائل سیاستی روز، برنامه ها وطرح ها را شناسایی[۱۲]، بیان[۱۳]وارزیابی[۱۴]می کنند.

 

    • ایده ها را منتقل می کنند و مشکلات را به مسائل سیاستی تبدیل می کنند.

 

    • از طریق رسانه های نوشتاری و الکترونیکی به تفسیر مسائل، وقایع وسیاست ها می پردازند وفهم مسائل داخلی وبین المللی را برای عموم تسهیل می سازند.

 

    • جهت تبادل ایده ها و اطلاعات بین سهامداران سیاستی[۱۵]اصلی فرایند سیاستگذاری اقدام به برگزاری نشست های سازنده می نمایند.

 

    • ساخت شبکه های مسئله[۱۶]را تسهیل می کنند.

 

    • نیاز کارمندان قوای مقننه ومجریه را برآورده می کنند.

 

    • خرد جمعی، خط مشی های اجرایی استاندارد وبازرگانی نظیر بوروکرات ها ومقامات منتخب را به چالش می کشند.

 

اقداماتی را که برای اجرایی کردن این نقش ها بکار گرفته می شود عبارت است از برقراری توازن بین تحقیق، تحلیل وامداد[۱۷]. کانون های تفکر به اقدامات مختلف دیگری نیز مبادرت می ورزند از قبیل: چارچوب بندی موضوعات سیاستی، انجام تحقیق وارائه تحلیل، نوشتن کتاب ومقاله وخلاصه سیاستی، (مونوگراف)، ارزیابی برنامه های دولت، انتشار نتایج تحقیقات (سخنرانی در برابرکنگره، حضور در رسانه ها )، سازماندهی اقدامات امدادی مختلف، ایجاد شبکه های ارتباطی وبرگزاری کارگاه های آموزشی، برگزاری سمینار، ارائه خلاصه تحقیقات وحمایت از مقامات ارشد دولتی زمانی که خارج از دولت هستند. کانون های تفکرطیف متنوعی ازموسساتی هستند که به لحاظ اندازه، مالی، ساختارودامنه فعالیت ها با یکدیگر متفاوت هستند.(McGann,2007,P.4)
ب)دلایل گسترش کانون های تفکر درایالات متحده امریکا
یکی از بخش های اصلی رویداد دموکراتیک ایالات متحده امریکا تمایل شهروندان به ایجاد موسسات وانجمن های مستقل ازدولت جهت تأثیرگذاری بر فرایند سیاستگذاری بوده است. وجود این تمایل درایالات متحده امریکا سبب شده است تا طیفی ازموسسات غیرانتفاعی وانتفاعی با هدف اصلی تأثیرگذاری برسیاستگذاران تأسیس شوند. (Esterbrook,1986,P.66) درقرن بیستم نیاز به تحلیل وفکر مستقل را موسسات تحقیق سیاستگذاری پاسخ گفتند. درواقع شکل گیری موسسات مستقلی که توسط کمک های مالی خصوصی به تحقیق سیاستی وارائه ایده ها ونظرات خود می پرداختند پدیده ای کاملاً امریکایی است که این خود ریشه در سنت های بشردوستانه، دموکراتیک وکثرت گرا دارد واز اوایل قرن ۱۹ این پدیده درایالات متحده امریکا مشهود بوده است.
درعرصه سیاسی امریکا موسسات تحقیق سیاستگذاری عمومی پل بین جامعه سیاسی وعلمی هستند(Lindquist,1989,P.71) موسسات غیرانتفاعی مستقل از دولت عمل می کنند وازهیچ منافع یا حزب سیاسی خاصی حمایت به عمل نمی آورند. این ویژگی جامعه تحقیق سیاستگذاری سبب شده است نه تنها درفرآیند سیاستگذاری جایگاه ویژه ای را کسب نمایند بلکه درزمینه تأثیرگذاری وگسترش نیز شاهد رشد چشمگیری باشند. اهمیت واستقلالی که موسسات تحقیق سیاستگذاری عمومی در ایالات متحده امریکا ازآن برخوردار هستند به دلیل ویژگی کثرت گرایی ساختار سیاسی امریکا است.
نلسون پولسبی[۱۸]معتقداست “علت این که موسسات تحقیق سیاستگذاری عمومی درایالات متحده امریکا از شمار وموفقیت چشمگیری برخوردارند به انعطاف پذیری، نفوذپذیری وکثرت گرایی امریکا برمی گردد” .(Polsby,1983,PP.14-16,58-59) نظام سیاسی ایالات متحده امریکا کاملاً نفوذپذیر می باشد ودرآن بازیگران سیاسی ونقاط دسترسی بسیارزیادی وجود دارد چراکه احزاب سیاسی وحکومتی برفرآیند سیاستگذاری کنترل ندارند. پولسبی این گونه استدلال می کند: ” برخلاف دیگر حکومت ها، ایالات متحده به موسساتی نظیرکانون های تفکر این مجال را داده است تا برموسسات وافرادی که در شکل گیری سیاستگذاری نقش دارند تأثیرگذارباشند".اگر این استدلال رابادیدگاه جیمز اسمیت که می گوید"امریکایی ها برای برخورداری ازفرآیند سیاستگذاری کارآمد ومنطقی تمایل زیادی به بهره گیری ازکارشناسان بیرونی دارند"پیوند دهیم درخواهیم یافت که چرا این موسسات با چنین سرعت شگفت آوری رشد کرده اند.(Smith,1991,P.34)
کانون های تفکر درمسائل عمومی دارای درجه خاصی از بی طرفی هستند. این رویکرد منطقی وبی طرفانه درتحقیقات سبب شده است تا توانمندی این موسسات را درجامعه سیاستگذاری افزایش دهد. نقش کانون های تفکر در ایالات متحده امریکا نسبت به دیگر جوامع دموکراتیک منحصربه فرد است چراکه درکشورهایی نظیر آلمان وژاپن احزاب سیاسی درفرآیند سیاستگذاری تأثیرگذار هستند واعمال نفوذ می کنند. دراین زمینه تفاوت بین دموکراسی های غربی وایالات متحده امریکا کاملاً مشهود است. به عنوان مثال، در دموکراسی های پارلمانی اروپای غربی، بسیاری ازاقداماتی که توسط کانون های تفکر انجام می پذیرد دربین دولت ها واحزاب سیاسی نهادینه شده است. وینارد گلنر[۱۹]اظهارمی کندکه” کانون های تفکر درایالات متحده امریکا چهار وظیفه را در فرایند سیاسی انجام می دهند که در دموکراسی های اروپای غربی این وظایف تنها برعهده احزاب،بنیادهای سیاسی وبوروکراسی قرار دارند:تولید ایده وایدئولوژی،شبکه،انتشار،دگرگونی” (Gellner,1990,P.5).درواقع انجام این وظایف توسط افراد وموسسات مستقل خود دلیلی روشن برای تأیید نفوذپذیری دولت ایالات متحده امریکا می باشد. دراروپا فرایند برنامه ریزی سیاستگذاری توسط احزاب سیاسی اصلی، مقامات دولتی وبوروکرات ها کنترل می شود درحالی که در ایالات متحده امریکا تعداد بازیگران درگیر در فرایند سیاستگذاری بسیار بیشتر ومتنوع ترهستند.با توجه به این که پولسبی به مسئله نفوذپذیری نظام حکومتی می پردازد اسمیت [۲۰] معتقد است که این نفوذ پذیری ناشی از تفکیک قوای قید شده در قانون اساسی است که این خود سبب بروزتضادهای بعدی بین قوای مجریه ومقننه می شود.برطبق نظر اسمیت، موسسات تحقیق سیاستی به علت رقابت های بین وزارتخانه ای قادر به ارائه داده ها، تحلیل وکمک تکنیکی ومباحث سیاستی بوده اند.(Smith,1989,PP.181-183)
در چند دهه اخیر رقابت ها بسیار شدت گرفته است وشمار کانون های تفکر سیاستگذاری عمومی افزایش یافته است. درسال های اخیر، عواملی نظیرافزایش چشمگیر تعداد کارکنان کنگره همراه با ساختار کمیته ها و زیرکمیته های مجزا درکنگره وهمچنین بوروکراسی های مستحکم ونقش رسانه ها در فرایند سیاستگذاری، سبب افزایش تقاضا برای تحلیل سیاستگذاری عمومی مستقل شده است که این فرصت مناسبی رابرای سازمان های تحقیق سیاستگذاری عمومی فرآهم ساخته است تابه تحلیل مسائل بپردازند.(Fenn,1989)
اهمیت مطلب این جا است که اکثر آژانس های دولتی وکارکنان کنگره بسیار اندک به تحقیقات مبتکرانه می پردازند و بیشتر به سوی سازمان های دولتی تحقیقاتی، کانون های تفکر وگروه های فشار به عنوان منابع اطلاعات وتحلیل سوق پیدا می کنند (Malbin,1980)، علاوه براین نیاز رسانه ها به بیان دیدگاه های مخالف سبب شده است تا میزان تقاضا برای بکارگیری کارشناسان سیاستی ونظرات آن ها افزایش یابد وبدین وسیله بسیاری ازکانون های تفکر درعرصه ملی مطرح شوند.
درجامعه کثرت گرایی که قدرت غیرمتمرکز واشتراکی است واحزاب سیاسی ضعیف هستند سازمان های تحقیق سیاستی وگروه های فشار نقش موثری را درفرآیند سیاستگذاری ایفا می کنند. درطی ۷۵ سال اخیر چند صد کانون تفکر شکل گرفته اند که نقش مهمی را درچارچوب سیاستگذاری درواشنگتن وسراسر ایالات متحده امریکا برعهده گرفته اند هرچه اندازه دولت ها بزرگ تر شده وشمار کمیته های داخلی وبین المللی افزایش یافته است به همان نسبت نیزمیزان تأثیرگذاری کانون های تفکر افزایش یافته است.
ج)تعداد کانون های تفکر درجهان وایالات متحده امریکا
براساس نطرسنجی سال ۲۰۰۹ “برنامه کانون های تفکر و جوامع مدنی [۲۱] "مشخص شد که در جهان ۶۳۰۵ کانون تفکردر۱۶۹ کشور مشغول فعالیت هستند که در این میان امریکای شمالی دارای بیشترین تعداد کانون تفکر می باشد یعنی ۱۹۱۲ کانون تفکر متعلق به امریکای شمالی است که از این رقم ۱۸۱۵ کانون تنها در ایالات متحده امریکا فعالیت می کنند.(McGann,2009,P.6)
جدول۲-۱ تعداد کانون های تفکر در جهان در سال ۲۰۰۹
منبع:((www.fpri.org
امروزه بیش از ۱۸۱۵ کانون تفکر ویا مراکز تحقیقات سیاستی در ایالات متحده امریکا وجود دارند که حدود نیمی از این کانون های تفکر موسسات وابسته دانشگاهی[۲۲] هستند وتقریباَ ۳/۱ آن ها در واشنگتن دی سی مستقر می باشند. آن دسته ازکانون های تفکری که با موسسات دانشگاهی، احزاب سیاسی ویا گروه های فشار مرتبط نیستند را اصطلاحاً کانون های تفکر مستقل وغیر وابسته می نامند.
براساس گزارش ارائه شده توسط تینک تنک دیرکتوری[۲۳] در سال۲۰۰۶ مشخص شد بیشتر کانون های تفکر درایالات متحده امریکا فعالیت دارند وحوزه تاثیرگذاری آن ها عمدتاً سیاستگذاری عمومی می باشد. شمار کانون های تفکردرایالات متحده امریکا از رقم ۵۵ درسال ۱۹۴۵ به ۱۱۰۰ در سال ۲۰۰۶ارتقاء یافته است. ازآغاز قرن بیستم تا پایان جنگ جهانی دوم افزایش شمار کانون های تفکر تقریباً روندی کند را به همراه داشته اند. اما بعد ازپایان جنگ جهانی دوم شکل گیری کانون های تفکر رشد چشمگیری داشته است به گونه ای که درسال ۱۹۶۰ حدود ۹۶ کانون تفکر در ایالات متحده وجود داشته است.
جدول۲-۲ رشد چشمگیر کانون های تفکر رابعد از۱۹۶۰
منبع(www.thiktankdirectory.com)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:49:00 ق.ظ ]