بررسی تغییر تقاضای انرژی به علت تغییر درآمد و قیمت و یا به علت پیشرفت تکنولوژی، یک بحث چالش‌انگیز است. جونز[۸۱] (۱۹۹۴) بیان می‌کند که پیشرفت تکنولوژی یا بهبود کارایی کاربری انرژی، موجب انتقال منحنی تقاضای انرژی به سمت چپ می‌شود و اشاره می‌کند که افزایش قیمت، اگر مداوم باشد، باعث افزایش انگیزه مصرف کننده در یافتن راهی برای ارتقاء خدمات حاصل از کاربری انرژی می‌گردد. همچنین عواملی غیر از قیمت در پیشرفت فنی سهیم‌ هستند مثل فشارهای قانونی، مقررات زیست محیطی، استانداردهای کارایی انرژی، جایگزینی نیروی کار، سرمایه و مواد اولیه بجای انرژی در تولید و نیز تغییر در سلیقه مصرف کنندگان که موجب می‌شود مصرف کنندگان به مصرف کالاهایی که انرژی‌بری کمتری دارند، روی آورند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
جونز بیان می‌دارد که کاهش تقاضای انرژی به علت پیشرفت تکنولوژی متفاوت از تعدیل مصرف انرژی (کاهش تقاضای انرژی) به علت افزایش قیمت است. در کوتاه‌مدت با ثابت بودن سطح کاربری انرژی، با افزایش قیمت انرژی، مصرف کننده تمایل دارد که انرژی کمتری مصرف کند و مصرف انرژی در بلند‌مدت، با بکارگیری وسایل با کاربری‌های کارای انرژی، کاهش بیشتری می‌یابد. یعنی هم پیشرفت تکنولوژی که از شوک قیمت ناشی شده و هم خود قیمت موجب کاهش مصرف انرژی در بلند‌مدت شده و اندازه‌گیری این تغییرات به عنوان کشش قیمتی، بطور آشکار، قدر مطلق کشش قیمتی بلند‌مدت را بیش از مقدار واقعی نشان می‌دهد.
تفکیک اثر درآمدی و پیشرفت تکنولوژی
در همین چارچوب کوریس[۸۲] (۱۹۸۳)، بینستاک و ویل کوکس[۸۳] (۱۹۸۳) و ولسچ[۸۴] (۱۹۸۹) نظر دارند که باید یک تفاوت بین اثرات درآمدی بلند‌مدت و پیشرفت تکنولوژی قایل شد. افزایش درآمد در کوتاه‌مدت، با ثابت بودن سایر شرایط مثل سطح انباشت سرمایه و کاربری انرژی، می‌تواند موجب افزایش تقاضای انرژی شود؛ و این افزایش تقاضا قبل از اینکه مصرف کننده فرصت تعویض کاربری انرژی را داشته باشد، ممکن است قابل ملاحظه باشد. با گذشت زمان کاربری‌های انرژی جدید و کارا بکار گرفته می‌شود؛ بدون در نظر گرفتن الگویی که تغییرات تکنولوژی را توضیح دهد، برآورد کشش درآمدی بلند‌مدت ممکن است کمتر از مقدار واقعی باشد. پس مشابه بحث قیمت باید بین اثرات بلند‌مدت درآمدی (کشش بلند‌مدت) و پیشرفت فنی در تقاضای انرژی تفاوت قایل شد. علاوه بر این، افزایش درآمد ممکن است باعث شود که کاربری‌های انرژی جدیدی که از کارایی انرژی بالایی برخوردارند، جایگزین کاربری‌های موجود گردد و در نتیجه منحنی تقاضای انرژی بخاطر بهبود در کارایی انرژی به سمت چپ انتقال یابد.
از آنجا که عوامل مختلفی در بهبود تکنولوژی نقش دارند ولی بطور خیلی ساده و سنتی می‌توان متغیر‌هایی به نمایندگی از متغیر بهبود تکنولوژی، در تابع تقاضای انرژی آورد که این متغیرها رفتار تغییرات تکنولوژی را در مدل لحاظ می‌کنند؛ مثلاً در بخش حمل و نقل نسبت “مایل بر گالن” طی زمان برای یک موتور معین را به عنوان نمادی از متغیر بهبود تکنولوژی در نظر گرفت؛ و یا در بخش خانگی میزان انرژی لازم برای افزایش دمای یک فضای خاص تا درجه معین را نماینده متغیر تکنولوژی قرار داد؛ در نبود این گونه اطلاعات آوردن متغیر روند زمانی از هیچ بهتر است.
هاروی و اسکات[۸۵] (۱۹۹۴) آوردن یک روند زمانی تصادفی را در تخمین تقاضای انرژی پیشنهاد کرده‌اند که روند زمانی قطعی را به عنوان یک حالت خاص شامل می‌شود. پس یک مدل عمومی که هر دو کشش کوتاه‌مدت قیمتی و درآمدی و شکل کلی و قابل انعطاف پیشرفت تکنولوژی را نشان دهد، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چون که بکار گیری چنین مدلی به ما این اطمینان را می‌دهد که از اریب‌های مطرح شده در بالا (اریب-جهت بالا[۸۶] در کشش بلند‌مدت قیمتی و اریب –جهت پایین[۸۷] در کشش بلند‌مدت درآمدی) در تخمین تابع تقاضا اجتناب کنیم.
ب- سلیقه مصرف کننده
علاوه بر پیشرفت فنی که در بالا به اختصار بحث شد، عواملی مثل تغییر ساختار اقتصادی و تغییر در سلیقه مصرف کنندگان نیز در روند اصلی تقاضای انرژی تأثیر دارند. جدول (۳-۱) طبقه بندی عوامل مؤثر در روند اصلی تقاضای انرژی را نشان می‌دهد.

 

جدول ۳-۱٫ طبقه‌بندی عوامل مؤثر در روند اصلی تقاضای انرژی
ساختار اقتصادی تغییر سلیقه مصرف کننده پیشرفت کارایی انرژی (خالص)
برونزا برونزا برونزا درونزا

تغییر در سلیقه مصرف کننده ممکن است موجب کاهش تقاضای انرژی شود و یا در جهت خلاف پیشرفت تکنولوژی بر تقاضای حامل انرژی اثر کند و موجب افزایش تقاضا شود. به عنوان مثال پیشرفت تکنولوژی در ماشینهای سواری منجر به این می‌شود که حامل انرژی کمتری، با ثابت بودن سایر شرایط، تقاضا شود؛ ولی افزایش تقاضا برای ماشینهای سواری شخصی از طرف دیگر تقاضای این حاملهای انرژی (بنزین و گاز) را در بخش حمل و نقل افزایش می‌دهد. سیاستهای تشویقی دولت در حفظ محیط زیست و اعطای تسهیلات در استفاده از سوختهای پاک و یک نوع حامل انرژی خاص، منجر به تغییر سلیقه مصرف کننده در جهت تقاضای بیشتر آن نوع حامل انرژی می‌شود.[۸۸]
ج- ساختار اقتصادی
تغییر در ساختار اقتصادی ممکن است در کل اقتصاد باشد یا در بخشها و حتی زیر بخشهای یک بخش خاص اتفاق بیافتد. مثلاً در سطح کل اقتصاد، انتقال از یک بخش به بخش دیگر (از بخش کارخانجات و تولید کالاهای سرمایه‌ای به بخش تولید خدمات و کالاهای مصرفی) اگرچه ممکن است تغییراتی در کل تولید و یا قیمت به وجود نیاورد ولی تغییر در شدّت انرژی بخشها[۸۹] را به دنبال دارد و در فقدان الگویی که این تغییرات را در تقاضای انرژی مدلسازی کند، این تغییرات بوسیله متغیرهای قیمت و درآمد جمع می‌شوند و تخمین کششهای درآمدی و قیمتی همراه با اریب می‌شود.
بکارگیری الگوی نامناسب نیز موجب برآورد اریب‌داری از کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای انرژی می‌شود. نمودارهای ذیل این موضوع را نشان می‌دهند.
نمودارهای تخمین‌های اریب‌دار کشش قیمتی تقاضای انرژی

 

نمودار ۳-۱٫ افزایش در قیمت و  با شیب نزولی (منفی)
E0 – E1 اثر قیمت
E1 – E2 اثر
E0 – E2 اثر برآورد شده قیمت وقتی که  در مدل وارد نشود. بنابر‌این کشش قیمتی ممکن است بیش از واقع برآورد شود.
نمودار ۳-۲٫ افزایش در قیمت و  با شیب صعودی (مثبت)
E0 – E1 اثر قیمت
E2 – E1 اثر
E0 – E2 اثر برآورد شده قیمت وقتی که  در مدل وارد نشود. بنابر‌این کشش قیمتی ممکن است کمتر از واقع برآورد شود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...