• و کنترل رفتارهای تکانشی موقع ناراحتی است (سالترز – پدنولت[۲۰۵]، ۲۰۰۹).

 

تنظیم هیجان مفهومی بسیار فراگیر و گسترده و دربردارنده طیف وسیعی از فرایندهای هشیار و ناهشیار فیزیولوژیک، رفتاری و روان‌شناختی است؛ رابردهای تنظیم هیجان ریشه در تحول هیجانی، شناختی و اجتماعی دارند (گراس و جان، ۲۰۰۳). تنظیم هیجان فرایندی است که در آن افراد می‌توانند بر این که چه هیجاناتی داشته باشند، چه زمانی آنها را داشته باشند و چطور آنها را تجربه کنند یا چگونه آنها را بیان کنند، موثر باشند (هافمن، ۲۰۰۷).
از دیدگاه گراتز و رومر (۲۰۰۴) تنظیم هیجان چند فرایند را در برمی‌گیرد :

 

  • آگاهی از هیجان‌ها

 

  • درک هیجان‌ها

 

  • پذیرش هیجان‌ها

 

  • توانایی کنترل رفتارهای تکانشی

 

  • توانایی دنبال کردن اهداف فردی هنگام مواجهه با هیجان‌های چالش‌برانگیز

 

    • توانایی استفاده از راهبردهای سازگارانه برای تنظیم پاسخ‌های هیجانی

دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

افراد به طرق مختلفی هیجانات خود را تنظیم می‌کنند. راهبردهای تنظیم هیجان ممکن است متمرکز بر تغییر رفتار (مانند فرونشانی)، توجه (مانند کنترل توجه، حواسپرتی)، شناخت (مانند ارزیابی مجدد شناختی، پذیرش) و واکنش‌های فیزیولوژیکی (مانند تکنیک‌های تنفس عمیق) باشد (مائوس[۲۰۶] و تروی[۲۰۷]، ۲۰۱۲). تنظیم هیجان می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه، زودگذر یا دائمی، و رفتاری یا شناختی باشد. تنظیم هیجان رفتاری نوعی از تنظیم هیجان است که در رفتار آشکار فرد دیده می‌شود، در حالی که تنظیم هیجان شناختی قابلیت مشاهده ندارد و زودگذر است (گراس، ۱۹۹۹).
فرایندهای تنظیم هیجان ممکن است به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه یا کنترل شده باشند، ممکن است آگاهانه یا غیرآگاهانه باشند؛ از آن جایی که هیجان‌ها فرایندهایی چند بخشی هستند که در طول زمان آشکار می‌شوند، تنظیم هیجان شامل تغییر در پویایی‌های هیجان، یا نهفتگی، زمان بروز، اندازه و طول مدت پاسخ‌ها در حوزه رفتاری، تجربی یا فیزیولوژیکی می‌شود (فاسنر و همکاران، ۲۰۱۴). تنظیم هیجان بسته به اهداف فرد ممکن است باعث تعدیل، تشدید یا بقای هیجان وی شود (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
ویژگی‌های بنیادین تنظیم هیجان عبارتند از :

 

  • افراد ممکن است هیجان‌های منفی یا مثبت خود را با افزایش یا کاهش آنها تنظیم کنند.

 

  • اگرچه به نظر می‌رسد نمونه‌های اولیه تنظیم هیجان آگاهانه باشد، مانند زمانی که در صف صندوق در یک فروشگاه بزرگ هستیم، اما می‌توانیم تنظیم هیجان را فعالیتی تصور کنیم که در ابتدا به صورت عمدی شروع شده اما بعدتر بدون آگاهی هوشیارانه صورت می‌پذیرد. مانند زمانی که خشم خود را از پذیرفته نشدن توسط یک همسال پنهان می‌کنیم یا زمانی که توجه خود را از موضوعات ناراحت کننده برمی گردانیم.

 

  • هیچ فرض اولیه‌ای وجود ندارد که شکل بخصوصی از تنظیم هیجان فی نفسه خوب یا بد است (گراس،‌ ۲۰۱۴).

 

تعریف نظم‌جویی شناختی هیجان
هیجان‌ها، به ویژه هیجان‌های منفی می‌توانند موجب افزایش تعارضات بین فردی، تصمیم‌گیری نادرست و مشکلات سلامت روان گردند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴). بنابراین مردم عموما می‌کوشند هیجانات خود را با تغییر ارزش، شدت و مدت آنها تنظیم کنند (روثبارت و شیس، ۲۰۱۴).
پروتکل درمان شناختی مبتنی بر نظم‌جویی هیجان بر ارزیابی مجدد شناختی از نظم‌جویی هیجان متمرکز است؛ وقتی از واژه نظم‌جویی هیجان استفاده می‌کنیم، به فرایندهای شناختی و رفتاری اشاره داریم که بر وقوع، شدت، مدت و ابراز هیجان اثر گذارند (کمپبل-سیلز و بارلو، ۲۰۱۴). نظم‌جویی هیجان فرایندی است که در آن افراد می‌توانند بر این که چه هیجاناتی داشته باشند، چه زمانی آنها را داشته باشند و چطور آنها را تجربه کنند یا چگونه آنها را بیان کنند، مؤثر باشند (هافمن، ۲۰۱۲).
الگوهای نظم‌جویی هیجان و فعالیت هیجانی می‌تواند پیش‌بینی کننده مشکلات درونی شده و عملکرد اجتماعی کودکان حتی در سال‌های اولیه رشد باشد و کودکانی با الگوهای ناسازگار نظم‌جویی هیجان در معرض خطر مشکلات درونی شده قرار دارند (مورگان[۲۰۸] و همکاران، ۲۰۱۴). نقص در نظم‌جویی هیجان می‌تواند با بروز و تداوم بسیاری از اختلالات روانی مرتبط باشد و البته هدف امیدبخش درمان این اختلالات باشد (گومز- سیمون و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان بعد مشترک برخی علائم آسیب شناسی روانی مانند ملال طولانی مدت، خلق ناپایدار، خشم زیاد، ترس مداوم و نگرانی شدید است (گومز- سیمون[۲۰۹] و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان در هم‌بستگی میان پیامدهای اجتماعی منفی و قربانی خشونت شدن در کودکان و نوجوانان نقش دارد (شوارتز[۲۱۰] و پروکتر[۲۱۱]، ۲۰۰۰).
تا کنون پژوهش‌ها در خصوص تنظیم هیجان بیشتر بر روی مطالعه ارزیابی‌های مجدد شناختی، و نظم بخشیدن به واکنش‌های هیجانی معطوف بوده‌اند اما اخیرا پژوهش‌ها در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه روش‌های پردازش اولیه محرک برانگیزاننده هیجان، می‌توانند منجر به واکنش‌های روانشناختی گوناگون گردند (وارن بروان و همکاران، ۲۰۱۳).
راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان
راهبرد نظم‌جویی شناختی هیجان بر مدل هیجانی گراس استوار است که بر ارزیابی سرنخ‌های درونی و بیرونی هیجانی تاکید می‌کند (گراس و جان، ۲۰۰۳). مدل نظم‌جویی هیجانی گراس بر نظم بخشیدن هیجانات در پنج بخش انتخاب موقعیت، تغییر موقعیت، گسترش توجه، تغییر شناختی و تعدیل پاسخ تمرکز می‌کند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
شکل ۲-۲ : مدل نظم‌جویی هیجان گراس
گراس و تامپسون (۲۰۱۴) اشاره می‌کنند این پنج نقطه، پنج فرایند تنظیم هیجان را ارائه می‌کنند :

 

  • انتخاب موقعیت : مهمترین رویکرد رو به جلوی تنظیم هیجان، انتخاب موقعیت است. این نوع تنظیم هیجان شامل اقداماتی می‌شود که فرد موقعیتی را انتخاب کند (یا نکند) که انتظار دارد باعث برانگیخته شدن هیجانات خوشاید یا ناخوشایند شود. انتخاب موقعیت نیازمند درک ویژگی‌های احتمالی موقعیتی دور از دسترس، و پاسخ‌های هیجانی مورد انتظار به این ویژگی‌هاست. رسیدن به چنین درکی بسیار دشوار است. با نگاهی رو به جلو، افراد عموما در تخمین پاسخ‌هایشان نسبت به وقایع احتمالی آینده، مرتکب اشتباه می‌شوند. ضمنا عموما مدت پایداری پاسخ‌های منفی‌شان به پیامدهای مختلف را بیش از حد برآورد می‌کنند. همین امر انتخاب موقعیت به منظور تنظیم پاسخ‌های هیجانی را بسیار دشوار می‌سازد. مانع دیگر برای انتخاب موقعیت موثر، قیاس صحیح سود کوتاه مدت تنظیم هیجان در برابر هزینه‌های آن در بلند مدت است.

 

  • تغییر موقعیت : تغییر موقعیت کمک می‌کند موقعیت‌های بالقوه هیجان‌زا لزوما منجر به پاسخ‌های هیجانی نشوند. در مورد افراد بزرگسال، تغییر موقعیت ممکن است مجموعه‌ای از تلاش‌های کلامی برای یاری رساندن در حل مساله و تایید حقانیت پاسخ هیجانی را در بر بگیرد. گاهی ممکن است تمایز قائل شدن میان انتخاب موقعیت و تغییر موقعیت دشوار به نظر برسد. این امر به این دلیل است که شاید تلاش برای تغییر یک موقعیت منجر به خلق موقعیت جدیدی شود. برای تمایز موثر این دو باید در نظر داشت که موقعیت‌ها ممکن است بیرونی یا درونی باشند، اما تغییر موقعیت به تغییر شرایط فیزیکی خارجی اطلاق می‌شود، در حالیکه تغییر محیط‌های درونی (مانند شناخت‌ها) را در بخش تغییر شناختی تحت پوشش قرار می‌دهیم.

 

  • گسترش توجه : گسترش توجه یکی از نخستین فرایندهای تنظیم هیجان است که در طول دوران رشد پدیدار می‌شود و به نظر می‌رسد از دوران نوزادی تا سراسر بزرگسالی مورد استفاده قرار می‌گیرد، به ویژه زمانی که تغییر یا اصلاح موقعیت امکان‌پذیر نیست. گسترش توجه به این امر اشاره دارد که چگونه افراد با هدایت کردن توجه‌شان در یک موقعیت می‌توانند بر هیجاناتشان تاثیر بگذارند. گسترش توجه می‌تواند نسخه درونی انتخاب موقعیت قلمداد شود. دو راهبرد مهم گسترش توجه، پرت کردن حواس و تمرکز کردن هستند. تمرکز، توجه را به سمت مولفه‌های هیجانی یک موقعیت جلب می‌کند. وگنر و راگ (۱۹۹۸) این را «شروع کنترل شده» هیجان نام گذاشته‌اند. زمانی که توجه مرتبا به احساسات ما و پیامدهای آنها معطوف می‌شود، در واقع نوعی نشخوار اتفاق می‌افتد. نشخوار پیرامون رویدادهای غم‌انگیز به تشدید و تمدید علائم افسردگی می‌ انجامد (جاست و الوی، ۱۹۹۷؛ نولن – هوکسما، ۱۹۹۳). اما بورکووک[۲۱۲]، رومر[۲۱۳] و کینیون[۲۱۴] (۱۹۹۵) اظهار کرده‌اند که متمرکز کردن توجه روی تهدیدهای احتمالی آتی اگرچه ممکن است باعث افزایش اضطراب خفیف شود، اما باعث کاهش قدرت و شدت پاسخ‌های هیجانی منفی نیز خواهد شد. در مجموع گسترش توجه ممکن است اشکال گوناگونی داشته باشد، از جمله : سلب فیزیکی توجه، هدایت مجدد درونی توجه، یا پاسخ دادن فرد به تلاش دیگران برای تغییر جهت توجه.

 

  • تغییر شناختی : تغییر شناختی به این موضوع اشاره دارد که فرد ارزیابی‌اش از موقعیتی که در آن قرار دارد را تغییر دهد تا اهمیت و بار هیجانی آن را دگرگون کند. یکی از اشکال تغییر شناختی که بسیار مورد توجه قرار گرفته، ارزیابی مجدد است (گراس، ۲۰۰۲؛ جان و گراس، ۲۰۰۳؛ اوشنر و گراس، ۲۰۰۷). این نوع تغییر شناختی شامل تغییر معنای موقعیت به نحوی می‌شود که که تاثیر هیجانی آن را تغییر دهد. ارزیابی مجدد موضوعات فیلم‌هایی که بار منفی دارند، منجر به کاهش تجربه هیجان منفی ناشی از تماشای آنها شده است.

 

ارزیابی شناختی مرتبط با هیجان در کودکان تاثیر قابل ملاحظه‌ای از ابراز هیجان آنها در طول دوران رشد می‌گیرد که شامل دلایل و پیامدهای این هیجان‌ها می‌شود.

 

  • تغییر پاسخ : برخلاف سایر راهبردهای تنظیم هیجان، تغییر پاسخ در انتهای فرایند تولید هیجان اتفاق می‌افتد، پس از آن که فرایند تولید پاسخ آغاز می‌شود. تعدیل پاسخ به تاثیر مستقیم (تا حد امکان) بر پاسخ رفتاری، فیزیولوژیکی یا تجربی اشاره دارد. در واقع تغییر پاسخ، تلاش برای تغییر تظاهرات ذهنی، فیزیولوژیکی و رفتاری هیجان به مستقیم‌ترین شکل ممکن است. شکل شایع دیگر تغییر پاسخ، تنظیم رفتار ابراز کننده هیجان است (گراس و همکاران، ۲۰۰۶).

 

کارکردهای نظم‌جویی شناختی هیجان
فاسنر و همکاران (۲۰۱۴) با بررسی هم‌بستگی میان نقص در نظم‌جویی هیجانات و علائم افسردگی دریافتند کاهش تجربه و ابراز عواطف مثبت همراه با درک عواطف منفی با علائم افسردگی مرتبط است. بدتنظیمی هیجان و مشکل در نظم‌جویی هیجانات با اضافه وزن در مادران (دی کامپورا[۲۱۵]و همکاران، ۲۰۱۴)، ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان تحت کنترل والدین (کوی[۲۱۶] و همکاران، ۲۰۱۴)، فعالیت نامنظم قلب و سیستم عصبی خودکار (برنا[۲۱۷] و همکاران، ۲۰۱۴) و افزایش علائم وحشت‌زدگی (گالانگ[۲۱۸] و همکاران، ۲۰۱۴) هم‌بستگی دارد. دسترسی محدود به راهبردهای نظم‌جویی هیجان نقش واسطه‌ای در سلامت کمتر افراد مضطرب ایفا می‌کند (کارتر[۲۱۹] و واکر[۲۲۰]، ۲۰۱۴).
فردی که دست به ارزیابی مجدد هیجانی می‌زند هیجانات مثبت بیشتری را تجربه و ابراز می‌کند تا هیجانات منفی، در حالی که سرکوب کننده هیجانی هیجانات منفی بیشتری و هیجانات مثبت کمتری را تجربه و ابراز می‌کند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴). استفاده از ارزیابی مجدد با عملکرد میان فردی بهتر هم‌بستگی دارد، حال آن که سرکوب هیجانات با عملکرد میان فردی ضعیف‌تر و بدتر هم‌بستگی دارد؛ در نهایت به کار بستن ارزیابی مجدد هیجانی رابطه معنادار مثبتی با بهزیستی دارد، در حالی که رابطه سرکوب هیجانی با بهزیستی منفی است (گراس و جان، ۲۰۰۳).
مطالعات اخیر نشان داده‌اند که ممکن است نظم‌جویی هیجان با ذهن‌آگاهی غیر موقعیتی مرتبط باشد (مودینوس و همکاران، ۲۰۱۰) و با MBSR تقویت شود (گولدین و گراس، ۲۰۱۰). درعین حال یکی از مکانیسم‌های عمل احتمالی زیربنای MBSR، نظم‌جویی هیجان است که ویژگی کلیدی اختلالات خلقی و اضطرابی و موضوع هدف بسیاری از مداخله‌های بالینی روانی اجتماعی است (کمپبل-سیلز و بارلو، ۲۰۱۴). تمرین ذهن‌آگاهی می‌تواند بر آن دسته از نواحی مغز که تنظیم کننده توجه، آگاهی و هیجانات هستند نیز تاثیر بگذارد (گریسون، ۲۰۰۹) و توانایی اجرای راهبردهای نظم‌جویی هیجان را تقویت کند (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳). بررسی تصاویر fMRI هم نشان داد MBSR کاهش هیجان منفی به هنگام نظم‌جویی هیجان و افزایش فعالیت در نواحی کورتیکال لب آهیانه‌ای که به توجه مربوط می‌شوند را به دنبال دارد (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳).
نظم‌جویی هیجانات منفی از طریق ارزیابی مجدد باعث افزایش فعالیت منطقه پیشین لب پیشانی[۲۲۱] و کاهش فعالیت آمیگدال[۲۲۲] می‌شود (مودینوس[۲۲۳] و همکاران، ۲۰۱۰). نتایج پژوهش گوپتا[۲۲۴] و همکاران (۲۰۰۸) نشان داد نظم‌جویی هیجان ماهرانه می‌تواند نقش شرم مزمن در اختلال خوردن را بهبود ببخشد. گاتمن و همکاران (۱۹۹۶) دریافتند آموزش راهبردهای نظم‌جویی هیجان به والدین و هدایت آنها در کمک به کودکان برای افزایش هیجان آگاهی و آزادی در ابراز هیجان تعدیل شده هم‌بستگی مثبتی با نظم‌جویی هیجانی کودکان ۵ تا ۸ ساله دارد. هافمن (۲۰۱۲) نظم‌جویی هیجان را راهگشای بسیاری از نظریه‌پردازان CBT می‌داند، زیرا یک چارچوب بیولوژیکی برای توضیح دلایل مؤثر بودن راهبردهای CBT در نظم‌جویی هیجانات ارائه می‌کند و برای چگونگی بهبود و ارتقاء آنها هم راهکار ارائه می‌کند. امروزه نظم‌جویی هیجان علاوه بر حوزه CBT، در حوزه روان پویشی نیز وارد شده است و رویکردی درمانی به نام روان درمانی پویای مبتنی بر تنظیم[۲۲۵] توسط نظریه‌پردازان روان پویشی معرفی شده است (رایس[۲۲۶] و هافمن، ۲۰۱۴).
بدتنظیمی هیجان بعد مشترک برخی علائم آسیب شناسی روانی مانند ملال طولانی مدت، خلق ناپایدار، خشم زیاد، ترس مداوم و نگرانی شدید، و عامل بروز و تداوم بسیاری از اختلالات روانی است (گومز- سیمون و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان با کاهش تجربه و ابراز عواطف مثبت و درک عواطف منفی در افسردگی (فاسنر و همکاران، ۲۰۱۴)، افزایش علائم وحشت‌زدگی (گالانگ و همکاران، ۲۰۱۴)، اضافه وزن در مادران (دی کامپورا و همکاران، ۲۰۱۴)، فعالیت نامنظم قلب و سیستم عصبی خودکار (برنا و همکاران، ۲۰۱۴)، سلامت کمتر افراد مضطرب (کارتر و واکر، ۲۰۱۴)، ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان (کوی و همکاران، ۲۰۱۴) و افزایش احتمال پیامدهای اجتماعی منفی و قربانی خشونت شدن در کودکان و نوجوانان (شوارتز و پروکتر، ۲۰۰۰) هم‌بستگی دارد.
الگوهای نظم‌جویی هیجان و فعالیت هیجانی می‌تواند پیش‌بینی کننده مشکلات درونی شده و عمکلرد اجتماعی کودکان حتی در سال‌های اولیه رشد باشد و کودکانی با الگوهای ناسازگار نظم‌جویی هیجان در معرض خطر مشکلات درونی شده قرار دارند (مورگان و همکاران، ۲۰۱۴). ارزیابی مجدد هیجان با عملکرد میان فردی بهتر و سرکوب هیجانات با عملکرد میان فردی ضعیف‌تر و بدتر هم‌بستگی دارد؛ در واقع ارزیابی مجدد هیجانی رابطه معنادار مثبتی با بهزیستی دارد، در حالی که که رابطه سرکوب هیجانی با بهزیستی منفی است (گراس و جان، ۲۰۰۳).
فصل سوم
روش‌شناسی پژوهش
در این فصل به بررسی طرح پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری، روش اجرای پژوهش، مشخصات بیماران، ابزارهای پژوهش، ساختار درمان و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات می‌پردازیم.
طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مطالعه نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی[۲۲۷] چند خط پایه­ای است که به منظور ارزیابی اثربخشی درمان‌های استرس‌زدایی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و نظم‌جویی شناختی هیجان در استرس، ذهن‌آگاهی و طرحواره‌های هیجانی زوجین متعارض انجام گرفت. روش تک آزمودنی که در روان­شناسی سابقه طولانی دارد (سیف، ۱۳۸۲)، در اصل به عنوان جایگزینی برای روش مطالعه موردی به وجود آمده است. اگرچه مطالعه موردی در روان‌شناسی بالینی از اهمیت زیادی برخوردار است، با مشکلات زیادی از جمله وجود تبیین‌های فراوان برای نتایج موجود روبرو است. به علاوه تعمیم نتایج را می‌توان مهم‌ترین مشکل مطالعه موردی دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...