۲-۱-۱-۳- نظر آیت الله العظمی سید علی سیستانی در مورد غنا وموسیقی
مسأله ۵۳۹ – موسیقی هنر و فنی است که از هنرها و فنون بشری و در زمان‌های اخیر رواج بیشتری دارد. برخی از انواع آن حلال است و می‌توان به آن گوش داد و برخی حرام می‌باشد و گوش دادن به آن جایز نمی‌باشد.
مسأله ۵۴۰ – موسیقی حلال، آن است که با مجالس لهو و لعب تناسب ندارد و به عکس آن، موسیقی حرام به موسیقی ای گفته می‌شود که با مجالس لهو و لعب هماهنگی دارد.
مسأله ۵۴۱- مقصود از (متناسب با مجالس لهو و لعب) این نیست که آن موجب آرامش روحی و تغییر حال و وضع انسان می‌شود که چنان چیزی خوب است و احیاناً موسیقی و آواز حلال نیز آن وضع را به وجود می‌آورد بلکه؛ مقصود از آن، این است که شنونده آن خصوصاً اگر با هنر و فن موسیقی آشنا باشد می‌داند که کدام یک با مجالس لهو و لعب و مشابه آن‌ها تناسب دارد (پایگاه اطلاع رسانی آیت الله عظمی: سید علی سیستانی؛ www.sistani.org).
۲-۱-۱-۴- نظر آیت الله خامنه ای در مورد غنا
غنا، ترجیح صدا به نحوی که متناسب با مجالس لهو و لعب باشد که از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است ولی موسیقی، نواختن با آلات آن است که به نحو معمول در مجالس لهو و لعب گناه باشد. برنوازنده و شنونده حرام است و گرنه نواختن و استفاده از ابزار
آلات موسیقی فی نفسه جایز است و اشکالی ندارد.
موسیقی لهوی و لعبی چیست؟ موسیقی مطرب و لهوی آن است که به سبب خصوصیاتی که دارد انسان را از خداوند متعال و فضایل اخلاقی دور نموده و به سمت بی بند و باری و گناه سوق می‌دهند و مرجع تشخیص موضوع عرف است (خامنه ای، ۱۳۸۱، ص ۸۴).
موسیقی اگر انسان را به ابتذال و بی حالی و واخوردگی از واقعیت‌های زندگی بکشاند حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت رانی تشویق کند این نوع موسیقی حرام است. بنابراین مرز موسیقی حرام و موسیقی حلال ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی یا شرقی بودن آن نیست. مرز آن چیزی است که گفته شد و آن «ابتذال» است (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه‌ها،۱۳۷۸، ص ۶۴).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱-۱-۵- نظر آیت الله مرتضی مطهری
البته قدر مسلم در غنا است و آن این است که آوازهایی که، موجب خفت عقل (حال می‌خواهد اسمای خداوند باشد یا غیر اسمای خداوند) می‌شود. یعنی شهوات را آن چنان تهییج می‌کند که عقل به طور موقت از حکومت ساقط می‌شود و همان خاصیتی را دارد که شراب و قمار دارد غنا محسوب می‌شود. تعبیر «خفت عقل» هم تعبیر فقها از جمله شیخ انصاری است. آن چه مسلم این است که اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست کند و عملاً هم نشان داده است که مطلب هم از همین قرار است (مطهری،۱۳۸۸، ص ۵۳).

۲-۱-۱-۶- اعتقادات و نظرات امام موسی صدر در مورد موسیقی

امام موسی صدر با این که یک فقیه عالم بودند موسیقی را هم آموختند. ایشان دستگاه‌های موسیقی را می‌شناختند و به یکی از خواهر زاده‌هایشان که پدر او موسیقی دان بود، توصیه کرده بودند: «سعی کن هفته ‌ای یک پرده موسیقی را از پدرت یاد بگیری؛ در این صورت دریچه ای‌ علمی به رویت باز خواهد شد که خود جهان دیگری است»(به نقل از دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۲ روابط عمومی مؤسسه امام موسی صدر (www.imam-sadr.com).
ایشان نسبت به برگزاری سرودی در حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۸ خشنود شدند و گفتند: «انشاالله یواش یواش پای ارکستر بزرگ به حسینیه‌ها باز شود و هنرهای زیبا در خدمت مذهب قرار گیرند. و در پناه امام حسین (ع) و حسینیه، خود را از چنگال جمود نجات دهند»(همان).
علی حجتی کرمانی در این باره گفته بود: امام موسی صدر نه تنها موسیقی را به طور کامل حرام نمی‌دانستند، بلکه برخی از انواع آن را جلوه‌های زیبایی روح انسان تلقی می‌کردند. امام موسی صدر موسیقی شناس بودند و انواع موسیقی‌ها را درک می‌کردند به قول استاد مرتضی مطهری امام موسی صدر ۵۰ سال از حوزویان زمان خود جلوتر بودند. امام موسی صدر تضادهای فکری زیادی با حوزویان زمان خود داشتند، چرا که امام موسی صدر معتقد بودند؛ فقهای ما نباید ببینند رسول خدا (ص) ۱۴۰۰ سال پیش چه کردند. آن‌ها باید فکر کنند که اگر ایشان امروز می‌بودند چه می‌کردند.
امام موسی صدر آن گونه حوزه‌های علمیه را نسبت به مسایل روز بی تفاوت و عقب می‌دیدند که درباره‌ی دو روحانی نو گرای دیگر محمد حسین بهشتی و مرتضی مطهری گفته بودند. آقای بهشتی و مطهری محصول حوزه نیستند و مثل آقای بهشتی شاید در ایران به ۳ یا ۴ نفر نرسد. علت مخالفت امام موسی صدر با رویه ی حوزه این بود که بنابر باورش متاسفانه علمای ما آن چنان خودشان را به گذشته وصل کرده‌اند که هر ابزاری نویی می‌آید فوراً نسبت به آن موضع نسبی می‌گیرند. اما امام موسی صدر این رویه را نمی‌پسندیدند و هم چون گذشته که خلاف رویه ی حوزویان بود به دانشگاه رفتند و زبان انگلیسی و فرانسه را آموختند و موسیقی را هم فرا گرفتند(دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۲ روابط عمومی مؤسسه امام موسی صدر
http://www.imam-sadr.com/ ).
البته به نظر نگارنده براین است که؛ فقها و علما تمام نظراتشان برگرفته از شرع اسلام می‌باشند و همه‌ی آن‌ها با درنظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت و عرف جامعه خودشان فتوایی را صادر کردند و نظری را بیان نموده‌اند. گرچه بایسته است که راهکارهایی برای جای گزینی موسیقی و غنا لهوی ارائه دهند.
۲-۱-۲- ادله ی قایلان به حرمت غنا
برای اثبات حکم موسیقی چند راه وجود دارد.؛ که فقها برای اثبات نظر خود به چند دلیل تمسک جسته‌اند:
۲-۱-۲-۱- آیات
آیاتی که در این زمینه مورد استناد قرار گرفته است عبارت‌اند از:
۱- آیه ۳۰ سوره حج «وَاجتَنِبُوا قَولَ الزّورِ»«دوری گزینید از سخن باطل» استناد به این آیه مبتنی است برتطبیق قول الزور برغنا و این امری است که نیاز به دلیل و اثبات دارد.
۲- آیه ۶ سوره لقمان «وَمِنَ النّاسِ مَن یَشتَرِی لَهوَالحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ»؛ «و برخی از مردمان کسی است که گفتار و سخنان لغو و باطل را به هر وسیله تهیه می‌کنند تا خلق را به جهالت از راه خدا گمراه سازد». استناد به این آیه مبتنی است بر تطبیق «لَهوَالحَدیثِ» بر غنا و این نیاز به اثبات دارد.
۳- آیه ۳ سوره مؤمنون «وَالَّذینَ هُم عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُونَ»؛ «وآنان که از لغو و سخن باطل اعراض و احتراز می‌کنند». استناد به این آیه در صورتی تمام خواهد بود که عنوان لغو بر غنا تطبیق کند. و این تطبیق نیاز به اثبات دارد.
۴- آیه ۷۲ سوره فرقان «وَالَّذِینَ لا یَشهِدُونَ الزُّوَر»؛ «وآنان که به نا حق شهادت ندهند» برای استناد به این آیه باید اثبات کرد که «زور» بر غنا صدق می‌کند.
آیاتی که در این زمینه مورد استناد قرار گرفته است، هیچ کدام در بر دارنده ی واژه ی غنا نیست و به صراحت درباره ی غنا نظر نداده است، بلکه درباره ی عناوین عامی است که امکان تطبیق آن بر گونه‌هایی از غنا است مگر آن که اتحاد مفهومی بعضی از افراد و مصادیق غنا را با عناوین موجود در آیات بپذیریم؛ مثلاً: آن جا که که غنا حاوی سخن باطل و بیهوده وگمراه کننده باشد، و با نفس غنا به صورت یک عمل باطل و زور، لهو، لغو در آمده باشد که عنوان قول الزور، سخن بیهوده و لهو، لغو بر آن صدق کند.
خلاصه؛ این که هیچ یک از این آیات به دلالت مفهومی و مطابقی، حرمت غنا را نمی رساند، و از ظاهر و منطوق این آیات بدون استفاده از روایات نمی‌توان حرمت مطلق آوازها را استفاده کرد. و عمده‌ترین وجه استناد به این آیات برای غنا، روایاتی است که در تفسیر آن‌ها وارد شده است. پس باید دید روایات در زمینه غنا دارای چه بیانی هستند.
۲-۱-۲-۲-روایات
راه اول: تمسک به روایاتی است که درباره ی موسیقی وارد شده است؛ مانند روایتی که در باب صدم از ابواب مایکتسب به کتاب وسایل (حر عاملی، ۱۳۸۵ ه ق، ج ۱۲، باب ۹۹ از ابواب ما یکتسب به، ح ۱۵، ص ۲۳۲ -۲۳۵)، آمده و از نظر سند کامل است و نیز روایات دیگر، که درباره ی موسیقی آمده است و از نظر سند کامل است از این قرار است:
۱-روایت اسحاق بن جریر که می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: «ان شیطاناً یقال له القفندر إذا ضرب فی منزل الرجل اربعین صباحاً بالبرط و دخل الرجال وضع ذلک الشیطان کل عضو منه علی مثله من صاحب البیت ثم نفخ فیه نفخه فلا یغار بعدها حتی تؤتی تساره فلا یغار»؛ «شیطانی به نام قفندر هست و زمانی که در خانه مردی چهل روز، بربط نواخته شود و مردان به خانه او بیایند، شیطان اعضای بدن خویش را بر اعضای صاحب خانه می‌گذارد و سپس در آن می‌دمد، از آن پس غیرت مرد از میان می‌رود و حتی اگر به زنان او دست درازی کنند، هیچ غیرتی نمی‌ورزد»(همان، باب ۱۰۰، از ابواب ما یکتسب به، ح ۱، ص ۲۳۲).
۲-روایتی که پیش تر از علی بن جعفر، از برادرش نقل کردیم:
«سألته عن الغنا هل یصلح فی الفطر و الاضحی؟ قال لا بأس به ما لم یزمر به»؛ «از امام (ع) درباره ی غنا پرسیدم که آیا در عید فطر و عید قربان و ایام شادی جایز است، فرمود: اگر با مزمار همراه نباشد، اشکالی ندارد»(همان، باب ۱۵ از ابواب مایکتسب به، ح ۵، ص ۸۵).
درباره ی دلالت روایت نخست این اشکال مطرح است: که شاید روایت ناظر است بر این که حضور مردان در جمع زنان حرام است؛ زیرا این روایت فقط درباره ی نواختن بربط نیست؛ بلکه فرض آن بر این است که مردان به خانه اهل و عیال این شخص رفت وآمد می‌کنند به قرینه ی دوجمله: «ودخل الرجال» و «فلا یغار بعدها حتی تؤتی تساؤه فلا یغار».
هم چنان اگر بگوییم نواختن مزمار به تنهایی غنا نیست، در دلالت روایت دوم این اشکال پیش می‌آید که روایت درباره ی غنایی است که با نواختن مزمار همراه است، پس بر این که نواختن مزمار به تنهایی و بدون غنا حرام است، دلالت نمی‌کند.
اما می‌توان ادعا کرد که روایات دال بر حرمت موسیقی هر چند بیش تر آن‌ها از نظر سند ضعیف هستند، نزدیک به حد استفاضه می‌باشند.
راه دوم: تمسک به روایاتی که درباره ی تحریم ملاهی وارد شده است. پیش تر به یکی از این روایات که از نظر سند کامل است، اشاره شد و در آن آمده است:
«و رأیت الملاهی قد ظهرت یمربها لا یمنعها احد»(همان، ج ۱۱، باب ۴۱ از ابواب الأمر والنهی، ح ۶، ص ۵۱۶).
اگر چه از این عبارت، اطلاق به فهم نمی‌آید، اما قدر متیقن ازحرام بودن ملاهی، عرفاً حرام بودن غنا وموسیقی است. همچنین در روایت عنبسه گذشت که:
«استماع اللهو و الغناء ینبت النفاق کما ینبت الماء الزرع» (همان ج ۱۲، باب ۱۰۱ ازابواب مایکتسب به، ح ۱، ص ۲۳۵ و ۲۳۶).
ممکن است گفته شود که این روایت بر بیش از کراهت دلالت ندارد.
راه سوم: روایات حرمت غنا، برحرمت موسیقی، دلالت دارد با این ادعا که مفهوم غنا شامل موسیقی هم می‌شود؛ زیرا غنا در لغت به صدای مطرب و به سماع تفسیر شده است، معنای اول یا هر دو معنا شامل موسیقی می‌شود. شاهد آن تعبیری است که شیخ طوسی در خلاف آورده و گفته است:
غنا حرام است، چه صدای آواز خوان باشد و چه صدای نی یا سازهایی از قبیل عود و تنبور و دیگر آلات طرب؛ ولی نواختن دف در عروسی‌ها و مجالس ختنه سوری مکروه است(طوسی،
۱۴۰۷ ه ق، ج ۳، ص ۳۴۵، کتاب الشهادات، مسأله ی ۵۵).
چند نکته:
نکته اول: آیا گوش دادن به موسیقی نیز حرام است؟ پاسخ این پرسش نیز مثبت است و این حکم مطابق راه سوم از راه‌های اثبات تحریم موسیقی است اگر این راه را بپذیریم، هم چنین مطابق است با راه دوم؛ زیرا اگر بگوییم روایت عنبسه برحرمت دلالت می‌کند، مسأله روشن است و در غیر این صورت، روایت «ورأیت الملاهی …»(حر عاملی،۱۳۸۵، ه ق، ج ۱۱، باب ۴۱ از ابواب الأمرو النهی، ح ۶، ص ۵۱۶). کفایت می‌کند، چرا که آن چه از دلیل ملاهی از نظر عرف و از حیثیت مناسبت حکم و موضوع، فهمیده می‌شود آن است که سر گرم شدن به لهو حرام است، چه از راه استعمال ملاهی باشد و چه از راه شنیدن آن. بلکه شاید این حکم با راه اول هم مطابق باشد با این فرض که عرفا ًاز روایات تحریم موسیقی و تحریم غنا این گونه برداشت می‌شود که تحریم ناظر به سرگرم شدن به لهو است و تفاوتی نیست که انسان از راه گوش دادن به موسیقی و غنا سرگرم شود یا خود به نواختن و استعمال ملاهی بپردازد. البته اگر شنیدن موسیقی بدون قصد گوش دادن به آن باشد، دلیلی برحرمت آن نداریم، همان طور که دلیلی بر حرمت شنیدن غنا به این نحو وجود ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...