۴۴۵-معنی بیت: درون جام شراب که چون چشمه ای جوشان است ؛ بلکه آرزوی رسیدن به باده لب تو، شراب را مانند جام و حباب شیشه ای کرده است.
۴۴۶- همان رشته ای که به دور گلدسته بسته شده است برای صید بلبل کافی است، دیگر نیازی به دانه نیست.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴۴۷- یعنی دوباره جان به قالب تن بازگردد.
۴۴۸- منظوراز خاک، خاکستر است که با آن آیینه را جلا می دهند.
۴۴۹- کاربرد انقلاب به معنی امروزی آن، تحوّلات سیاسی - اجتماعی درون یک سرزمین، از نکات شگفت­انگیز شعر غنی است.
طالع برگشته: بخت منحوس.
یعنی: نحوست طالعم به خوشبختی و سعادت تغییر کند .
۴۵۰- رسد: سزاوار و شایسته است.
طرف شدن آیینه به سکندر: کنایه از مقابل و رو به رو شدن است از آن جهت که عکس آینه مقابل بیننده قرار می گیرد و چون آیینه را در نمد نگه می دارند و نمد پوشی شعار درویشان است می گوید: نمد و آیینه به ترتیب هم شان جامه شاهانه و خود شاه هستند.
تلمیح: اشاره به آیینه اسکندری.
۴۵۱-کدو: کوزه ٔ شراب را نیز گویند یعنی در همان کدوی خشک نیز گاهی شراب کنند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کدوی کاوک کرده برای ظرف شراب . ظرف شراب از کدوی خشک مجوف کرده . (یادداشت مؤلف(.
معمول و مشهور است که برکدو تارهایی تعبیه کرده و می نواختند.(شارح)
لفظ «طرب» با« ساز» همانند« باده »با «کدو »با هم تناسب دارند.
۴۵۲- مفهوم کلی بیت: گریز از عشق و رهایی از تعلّق خاطرم نسبت به تو برای من به منزله مرگ است.
۴۵۳- خنده گندم اشاره به سینه چاکی او دارد.
این در : استعاره از طمع.
معنی بیت: خدایا، کسی به طمع که مذموم و ناپسند است مبتلا نشود، زیرا مورد تمسخر واقع می شود ، همانطور که آدم به خاطر طمع و آزمندی مورد خنده و تمسخر گندم قرار گرفته است.
آرایه تلمیح : اشاره به داستان هبوط حضرت آدم از بهشت به دلیل نافرمانی از امر خدا و خوردن گندم منع شده.
۴۵۴- معنی بیت: [ دعا می کنم و امیدوارم که ] به جز پر طوطی [خوش سخن و فصیح ]ما که در سبزی و زیبایی و طراوت از سبزه چمن و گلزار پیشی گرفته ، سبزه ای در چمن سینه شهباز عشق نباشد ؛ یعنی ، تنها پر طوطی ما گرفتار پنجه عشق باشد .
شهباز عشق: تشبیه بلیغ اضافی.
چمن سینه شهباز : تشبیه بلیغ اضافی.
مفهوم کلی بیت: بیان طلب گرفتاری عشق.
۴۵۵- آرایه مراعات نظیر بین کلمات آغوش ، سر، دوش و دست آشکار است.
۴۵۷- یادش: یاد معشوق که در مصراع دوم به او لقب دسته گل داده است.
۴۵۸- سرپوش: آن چه بر سر دیگ ، کاسه و مانند آن گذارند تا محتوی آن محفوظ بماند.(فرهنگ فاری معین)
۴۵۹- مژگان چشم معشوق را در بلندی به زبان طعنه نسبت داد و گفت:چشم تو با مژگان بلندش مانند زبانی که طعنه و کنایه می زند ،نسبت به بادام زبان درازی کرده و به او نیش و کنایه می زند.
مفهوم کلی بیت: توصیف زیبایی چشم معشوق و شباهت و برتری آن نسبت به بادام.
آرایه تشبیه مرجّح ( تفضیلی)
۴۶۰- به اشارت نماز کردن : نماز بیماری که طاقت نشست و برخاست ندارد، با اشاره هم درست است.
مفهوم بیت: کنایه از نهایت ضعف و بی طاقتی بیمار است.
۴۶۱- به فریاد من رسند: از آواز دردناک من، متوجّه حال و روز من شوند.
۴۶۲- واشدن دل: باز شدن دل ؛ خوشحال شدن .خوشدل شدن . آرامش یافتن . مسرور شدن . رفع غم و کدورت شدن . فرح و انبساط دست دادن .(دهخدا)
خنده گل: استعاره مکنیه( تشخیص) از شکفتن گل.
سر کیسه باز کردن: کنایه از بذل و بخشش کردن.
معنی بیت: شکفتن گل این پیام را به گوش دلم می رساند که هر انسان دست و دلبازی که سرکیسه را باز کرده و از هرآنچه که در کیسه است، بذل و بخشش می کند دلش منبسط و شاد می شود.
۴۶۳- کرسی: چهارپایه­ای از تخته به عرض و طول یک متر و بیشتر که به زمستان گاه زیر آن منقل یا کلک نهند یا آن را فراز چاله آتش گذارند و بر زبر آن لحاف گسترند و در چهار طرف نهالین گسترند و بالش نهند نشستن و خفتن زمستان را. چهارپایه ای که لحاف بر آن افکنند و آتش در زیر کنند گرم شدن را به زمستان . صندوق مانندی چهارگوشه و چوبین که چهار طرف آن باز است و به گاه زمستان منقلی از زغال افروخته زیر آن گذارند و لحاف یا جاجیم و مانند آن بر وی گسترند و زیر آن نشینند. (ناظم الاطباء). تَندور در تداول ترکان و این مأخوذ از تنور فارسی است و از ترکان عثمانی گرفته­اند و عثمانی­ها کلمه تنور را تندور کرده و به معنی کرسی به کار می­برند. به نقل از ( دهخدا، ۱۳۸۵: ۲۲۶۳)، (برهان، ۱۳۶۲: ۱۶۱۹)
در این معنی، غنی می فرماید:

 

چو کرسی جای گرمی هر که در خلوت سرا دارد   نمی جنبد ز جا هر چند آتش زیر پا دارد
درین موسم آید چو آتش به کار   خزان ساخت کرسی ز چوب چنار
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...