جدول آزمون اثرات ثابت فرضیه دوم ۱۰۴
جداول اهرم مالی ۱۰۵
جداول مربوط به حجم معاملات ۱۲۰

چکیده

در این پژوهش به مطالعه رابطه بین پیش بینی سود توسط مدیریت شرکت و عدم تقارن اطلاعاتی و همچنین رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی با هزینه حقوق صاحبان سهام در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. شاخص‌ شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام معیاری برای عدم تقارن اطلاعاتی و مدل گوردن و مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای به عنوان معیارهای هزینه حقوق صاحبان سهام استفاده شده‌اند. برای آزمون فرضیه‌های تحقیق، از داده‌های ۱۱۰ شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال‌های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ و مدل‌های رگرسیونی چند متغیره مبتنی بر داده‌های ترکیبی استفاده شده است. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است بین تعداد پیش بینی سود توسط مدیریت با عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که افزایش تعداد پیش بینی سود توسط مدیریت منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می شود. یافته های تحقیق همچنین نشان می‌دهد که بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام نیز رابطه معنادار ومثبت وجود دارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلید واژه: پیش بینی سود توسط مدیریت، مدل گوردون، عدم تقارن اطلاعاتی، شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام،هزینه حقوق صاحبان سهام.مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
فصل اول
کلیات تحقیق

مقدمه

هدف از افشای اطلاعات، کاهش توزیع نادرست اطلاعات موثر در تصمیم گیری استفاده کنندگان، در بازار سرمایه است. در صورتی که اطلاعات، نادرست توزیع شود، گروهی دارای اطلاعات بیش‌تری خواهند بود و این امر باعث به وجود آمدن شرایطی خواهد شد که به تصمیم گیری نادرست گروه دارای اطلاعات کمتر، می‌ انجامد و به عبارت دیگر، منجر به انتخاب نادرست آن‌ها خواهد شد. یکی از کاربردهای بالقوه اطلاعات منتشر شده از شرکت‌ها، کاهش شکاف انتظارات سرمایه گذاران، کاهش مزیت اطلاعاتی برخی از سرمایه گذاران و در نتیجه، کاهش اثر عدم تقارن اطلاعاتی، بر هزینه سرمایه است (قائمی و رحیم پور، ۱۳۸۹).
در این فصل از پژوهش، ابتدا مسئله‌ی اصلی پژوهش، اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار می‏گیرد. سپس توضیحاتی راجع به اهداف و فرضیات پژوهش، کاربرد نتایج آن ارائه شده و در نهایت، این فصل با تعریف واژگان کلیدی به پایان خواهد رسید. در این فصل چارچوبی کلی از مسئله‌ی پژوهش ارائه شده و در فصول بعدی چگونگی پاسخ دادن به این مسئله ارائه خواهد گردید.

۱-۱-بیان مسئله

ادبیات بیان‌گر این است که اطلاعات یک نقش مهمی را در تعیین هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت‌ها بازی می‌کند (بوتوسان[۱]، ۱۹۹۷؛ بوتوسان و پلاملی[۲]، ۲۰۰۲؛ فرنکیس و همکاران[۳]، ۲۰۰۵؛ هیل[۴]، ۲۰۰۲؛ لیزو و ورچیا[۵]، ۲۰۰۰). علاوه بر این، شرکت‌ها با رویه‌های افشای اطلاعاتی بیشتر که مبتنی بر آینده است، با هزینه حقوق صاحبان سهام پایین‌تری مرتبط هستند. برای مثال، بوتوسان (۱۹۹۷) در رابطه با شرکت‌های تولیدی اظهار نمود که آن‌هایی که افشای اطلاعاتی بیشتری دارند در مقایسه با شرکت‌هایی که اطلاعات مبتنی بر آینده ارائه می‌کنند، هزینه حقوق صاحبان سهام کمتری را تجربه می‌کنند (پنگ هی و همکاران[۶]، ۲۰۱۳). سرمایه‌گذاران و مشارکت کنندگان در پی شناسایی گزینه‌ها و شرکت‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری به منظور کسب بازدهی مناسب با توجه به افق سرمایه‌گذاری و ریسک‌پذیریشان هستند. نگرانی همیشگی گردانندگان بازارهای سرمایه رسیدن اطلاعات کافی و به موقع به این بازارها جهت یاری رساندن به سرمایه‌گذاران به منظور تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و سهام موجود در این بازارها حین اخذ تصمیمات اقتصادی و با اهمیت است. فقدان اطلاعات کافی و معتبر و توزیع نابرابر آن‌ها در این بازارها منجر به اخذ تصمیمات ضعیف توسط مشارکت کنندگان در این بازارها و تخصیص غیر بهینه منابع مالی آن‌ها خواهـد شد که در ادبیات حسـابداری پدیده مـذکور تحت عنوان عدم تقارن اطلاعاتی شناخته می‌شود (کرمیر،۲۰۰۹).این نابرابری اطلاعاتی میان دو گروه از بازیگران این بازارها بروز می‌کند. یک قسم این نوع عدم تقارن اطلاعاتی مابین مدیریت به عنوان دارندگان اطلاعات نهانی شرکت از یک سو و افراد برون سازمانی به عنوان افراد نیازمند اطلاعات جهت ارزیابی توانایی سـودآوری شرکت و نحوه ایفای وظیفه مباشـرتی مدیریت و ارزیابی عملـکرد وی از طرف دیگر روی می‌دهد که از نبود اطلاعات کافی در باب شیوه عملکرد مدیریت برای سرمایه گذاران پیش می‌آید و از عدم توانایی سرمایه گذاران برای مشاهده نتایج عملکرد مدیریت عارض می‌شود. عدم تقارن اطلاعاتی موضوعی مهم و پرطرفدار در میان دانشگاهیان بوده و تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. عدم تقارن اطلاعاتی می‌تواند بر میزان معاملات سهام یک شرکت موثر باشد.
از سوی دیگر، بازارها از گزارشگری مالی به عنوان جانشینی برای کیفیت مدیریت استفاده می‌کنند. همچنین، بازارها اقدام به پاداش دادن به افشای داوطلبانه و شفاف سازی که بیشتر از حد گزارشگری مالی است کرده‌اند. افشای اطلاعات ناقص توسط شرکت‌ها، نبود قطعیت در میان ذینفعان را ایجاد می‌کند. این طور به نظر می‌رسد که این نبود قطعیت، برای سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان ریسک اطلاعاتی دارد و در این شرایط آن‌ها نرخ بازده بالاتری برای سرمایه به کار گرفته شد طلب می‌کنند. نرخ بازده بالاتر منجر به هزینه سرمایه بالاتری برای شرکت خواهد شد و در نهایت سبب می‌شود که قیمت سهام در بازار کاهش یابد. بنابراین، تحقیق جاری در پی حصول به این نکته است که آیا با افزایش تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش یافته و اطمینان سرمایه ­گذاران به عملکرد آتی شرکت افزایش و هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش خواهد یافت یا خیر؟ بنابراین می‌توان گفت مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا رابطه و همبستگی بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد یا خیر؟

۱-۲-اهداف پژوهش

اهداف این تحقیق به شرح زیر است:
هدف کلی:بررسی رابطه بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام در بورس اوراق بهادار تهران.
هدف آرمانی: بسترسازی جهت ارتقای کیفیت گزارشگری مالی وحصول به اهداف جامعیت گزارشگری مالی.
هدف کاربردی: فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران مالی می‌توانند از نتایج این تحقیق در راستای تعیین میزان تأثیر تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت بر عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام بهره برداری نمایند. امید است این بهره برداری به اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بهتر و نیز تحلیل‌های جامع‌تر و کامل‌تر بیانجامد. علاوه بر این، تحقیق جاری می‌تواند بستری را جهت تحقیقات دانشگاهی در خصوص عدم تقارن اطلاعاتی، با در نظر گرفتن هزینه حقوق صاحبان سهام و تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، ارائه نماید. همچنین شواهدی را در خصوص ارتباط بین تعداد دفعات پیش بینی سود، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام ارائه می کند که منجر به گسترش ادبیات هزینه حقوق صاحبان سهام و نیز ادبیات عدم تقارن اطلاعاتی کشور خواهد گردید.

۱-۳-اهمیت و ضرورت پژوهش

این پژوهش از دو منظر حائز اهمیت است. نخست اینکه با توجه به جستجوها و بررسی‌های صورت گرفته، ارتباط میان تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام تا کنون، در خصوص شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار نگرفته است. از این رو این پژوهش در نوع خود در کشور بدیع بوده و می‌تواند بستری را جهت تحقیقات آینده در این زمینه فراهم سازد. دوم، کمک به سرمایه‌گذاری، تحلیل گران و سازمان بورس اوراق بهادار و اقتصاد کشور در زمینه درک بهتر روابط بین عوامل موجود در بازار می‌باشد.

۱-۴- سؤالات پژوهش

با توجه به مسئله پژوهش، پژوهش حاضر مشتمل دو پرسشبه شرح زیر است:
آیا تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت، بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر معنادار دارد یا خیر؟ در صورت داشتن تأثیر معنادار، جهت تأثیر چگونه می‌باشد.
آیا عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه حقوق صاحبان سهام تأثیر معنادار دارد یا خیر؟ در صورت داشتن تأثیر معنادار، جهت تأثیر چگونه می‌باشد.

۱-۵- فرضیه‌ها

فرضیه اول: بین تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معنادار وجود دارد.
فرضیه دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معنادار وجود دارد.

۱-۶-روش‌شناسی پژوهش

روش‌های مختلفی برای پژوهشوجود دارد که هر یک متناسب با موضوع مورد بررسی و ماهیت زمینه تحقیق در پژوهش‌های علوم انسانی ارزشمند است. استفاده از هر یک از روش‌های تحقیق به ماهیت و زمینه تحقیق،فعالیت‌های لازم برای نتیجه‌گیری و میزان احساس مسئولیت محقق در مقابل نتایج و اهداف تحقیق بستگی دارد. این پژوهش به دنبال بررسی میزان همبستگی بین متغیر های عملیاتی در یک دسته شرکت‌های نمونه است که نوع داده های آن‌ها تاریخی (پس رویدادی) می‌باشد و با توجه به اینکه محققین قصد دست‌کاری در متغیرها به جهت سنجش آثار آن روی متغیر دیگر ندارند (تحقیقات آزمایش و شبه آزمایش)، در نتیجه نوع روش تحقیق توصیفی- همبستگی می‌باشد. به عبارت دیگر، در این تحقیق به بررسی وجود رابطه و همبستگی بین متغیرها از طریق رگرسیون می‌پردازیم. بنابراین، تحقیق حاضر از جمله تحقیقات علی نیز تلقی می­ شود. به دلیل مشاهده و تعمیم نتایج آن‌ها، از نظر استدلال این تحقیق استقرایی است.

۱-۷-مدل پژوهش

چارچوب نظری، الگویی مفهومی و بنیادین است که تمام پژوهش بر روی آن بنا می‌شودو از طریق آن پژوهشگر بین عواملی که در ایجاد مسئله پژوهش اهمیت دارند، ارتباط برقرار می‌کند و فرضیه‌های قابل آزمون خود را ایجاد می‌کند. مدل تحلیلی نوعی نمودار سازی برای متغیرهای استخراج‌شده از چارچوب نظری پژوهش است (خاکی، ۱۳۸۲).
تعداد دفعات معاملات
حجم معاملات سهام
عدم تقارن اطلاعاتی
تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت
هزینه حقوق صاحبان سهام
کل دارایی ها
اهرم مالی
ارزش دفتری به ارزش بازار
اندازه
قیمت سهام
برای بررسی فرضیه اول پژوهش بر مبنای پژوهش‌های فا و همکاران ( ۲۰۱۲) و لین و همکاران (۲۰۱۲) مدل زیر ارائه گردیده است:

عبارت است از عدم تقارن اطلاعاتی شرکت  در سال  .
عبارت است از تعداد پیش بینی سود توسط مدیریت شرکت  در سال  .
عبارت است از حجم معاملات سهام (تعداد سهام معامله ‌شده) سهام شرکت  در طول سال مالی تقسیم بر تعداد سهام شرکت مورد نظر در پایان سال مالی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...