(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۸،ب: ۲۶۱۳: ۲۰۵)
۲۲۴ ) بهترین ویژگی زنان از نظر فردوسی:
از دیدگاه فردوسی بهترین زنان آنانی هستند که در خشنودی شوهران خود تلاش می‌کنندو این دیدگاه خواستگاهی دیرینه در فرهنگ ایران گذشته دارد:
«بهیــــن زنان جــهان آن بود کز او شوی همواره خندان بود»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۷،ب: ۲۲۵۲: ۴۳۳)
یا در جای دیگر:
«به سه چیـــز باشد زنان را بهـــی که باشــــــــند زیبای گاه مهی
یکی آنکه با شرم و‌با‌خواسته است که جفتش بدو خانه آراسته است
دگــــــــر آنکه فرخ پسر زآید او  زشوی خجســــــته بیافزآید او
سه دیگـــــر که بالا و رویش بود به پوشـــیدگی نــیز مویش بود»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۹،ب: ۵۳۲: ۲۸۷)
هرچند فردوسی در جای دیگر بین پسر و دختر فرقی نمی‌گذارد:
«چو فــــرزند را باشد آیین وفر گرامی به دل بر چه ماده، چه نر»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۱،ب: ۱۷۶: ۹۰)
یا:
«چو ناسفته گوهر سه دخترش بود  نبودش پسر، دختر افسرش بود»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۱،ب: ۱۴۰: ۸۷)
۲۲۵ ) رایزنی با زنان در شاهنامه:
از برخی سروده‌های فردوسی چنین بر‌می‌آید که در اجتماع نمی‌توان زنی رایافت که طرف مشورت قرار گیرد ، لذا شرکت آنان در مسا‌یل اجتماعی لطمه‌ای جبران ناپذ‌یر بر پیکر جامعه وارد می‌سازد:
«همی‌خواست د‌یدن در راستی ز کار زن آید همی کاســـتی»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۳،ب: ۴۸۳: ۳۴)
یا:
«که پیش زنان راز هرگــــز مگوی چو گویی سخن ، باز یابی به کوی»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۶،ب: ۲۳: ۲۱۸)
یا:
«بدو گفت کز مـــردم ســـــرفراز نز یبد که با زن نشینــــــد به راز»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۶،ب: ۴۵۶: ۲۴۵)
یا:
«دگر بشـــــکنی گـردن آز را نگویی به پیــش زنان راز را»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۷،ب: ۴۸۰: ۱۸۲)
ادبیات، آینه‌ی فرهنگ مردم در هر دوران است و فردوسی در این ابیات تردید خود را نسبت به راز‌داری زنان ؛ بنا به تجارب اجتماعی و دریافت‌های شخصی خود؛ ابراز داشته است. طبیعی است پذیرش این دیدگاه که شاعر در هر دوره ، طرفداران و مخالفان خاص خودش را دارد. به هر روی او نه به عنوان یک پیامبر بلکه به عنوان یک شاعر به ابراز دیدگاه‌های خاص خود پرداخته است که منطبق با اوضاع اجتماعی و باورهای عمومی دوران زندگی اوست.روشن است که اگر حقوقی برای زن در ابیات و آثار شاعر هست و نیست بر گرفته و تاثیر پذیرفته از دیدگاه روزگار اوست .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲۳ ) زنان بزرگ شاهنامه:
در شاهنامه از سی‌و‌دو زن با نام و نشان یاد شده‌است. از عده‌ای دیگر از زنان سرشناس نیز در شاهنامه یاد می‌شود بدون این‌که نام‌شان آورده شود، چون مادر سیاوش ، زن کاووس شاه یا زنان بهرام‌گور ، زن سام ، مادر زال و از سه زن جادو صفت نیز در این اثر سترگ یاد می‌شود: زن جادوگر همدست سودابه، زن جادو در هفت خوان رستم و زن جادو در هفت خوان اسفندیار.
فردوسی در شاهنامه ، از‌زنان فرزانه و چاره‌گر و سیاست پیشه و بلندمرتبه سخن می‌گوید که هر‌یک به نوبه‌ای با وارد شدن در ماجرایی خطیر ، نقش‌های مهمی در دوران حیات شاهان و قهرمانان شاهنامه ایفا می‌کنند. دسته‌ای از زنان شاهنامه از شاهزادگان هستند و دیگرانی به جایگاه پادشاهی رسیده‌اند. گروهی بزرگ‌زاده‌اند و برخی دهقان‌نژاد. دسته‌ای آریایی و بویژه ایرانی و نژاده‌اند و دیگرانی بیگانه‌اندکه زنان پلید شاهنامه بیشتر از میان این دسته‌اند .در زیر به بررسی مثال‌هایی از این قبیل می‌پردازیم:
۲۳۱ ) فرانک:
«زنی بود آرایـــش روزگـار درختـی کزو فرّ شاهی به بار
فرانک بدش نام‌و‌فرخنده بود به مهر فریدون دل آکنده بود
چو آگاهی شوی بشـنود زن زبی دادها ، بر ســرش آمدن
روان‌،‌داغ دل‌ ،‌خسـته روزگار همی‌رفت پویان سوی‌مرغزار»
(فردوسی ، ۱۳۷۳ ، ج۱،ب: ۱۲۳: ۵۸)
«در شاهنامه ، از دیدگاه و ارج زنان ، فرانک دارای مقام والایی است . شیر زنی است که در سخت‌ترین شرایط پسر خود را از گزند ضحاک حفظ می‌کند تا بیگانگان از خاک ایران بیرون شوند . با دلیری به هنگامی که پسرش آهنگ میدان پیکار می‌کند بدرودش می‌گوید . شوهرش و دوستانش و آزادیش را بر سر این کار می‌نهد بی آنکه متأسف باشد ، و اینکه به آرزویش رسیده ، آزادی و آزادگی به میهنش و مردمش باز‌گشته و بنیان بیدادگری وخوف و هراس بر‌افتاده ، شادمانی می‌کند و آنچه وی را دارایی است به بینوایان پنهانی می‌بخشد و نیمی دیگر را که مقادیر قابل توجهی است به پسر ، یعنی به خزانه کشور می‌بخشد و بزرگان را تحریض و ترغیب می‌کند تا چنین کنند.» (رضی‌، ۱۳۸۱: ۱۷۰ ) .
«وزآن پس بر آن‌کس که بـودش نیاز همی داشـت روز بـدِ خـویـــش راز
نـهانش نــوا کــرد و کـسرا نگفت هـمان را از او داشــت انــدر نـهفت
یکی هفته زین گـونه بخشــید چیز چنان شـد که درویش نشنـاخت نــیز
دگر هــفته مـر بـزم را کــرد سـاز مهــان را کـه بـودند گـردن فـــــراز
بیاراسـت چون بوستان خان‌خویش مهان را هـمه کــرد مـهمان خــویش
وز آن پـس همه گــنج آراســـته فــراز آوریــده نهـان خـــواستــــه
همه گـنج هــا را کشــادن گرفت نهاده هـــــمه رای دادن گـــرفــت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...