اولین کودهای زیستی مورد استفاده در ایران مایه تلقیحهای ریزوبیومی سویا بودند که از اوایل دهه ۱۳۴۰ از کمپانی امریکایی نیتراژین وارد و همگام با توسعه کشت سویا در ایران مصرف شدند. پس از انقلاب اسلامی و قطع روابط تجاری ایران و امریکا تلاشهایی برای تولید این کود زیستی در کشور آغاز گردید که بدلیل عدم پیگیریهای لازم و واردات مجدد این محصول از ایتالیا به سرانجامی نرسید و با وجود آغاز تحقیقات در زمینه کودهای زیستی از دهه ۱۳۵۰ در موسسه تحقیقات خاک و آب، ایجاد بخش تحقیقات بیولوژی خاک در سال ۱۳۷۵ در این موسسه اولین گام مؤثر در راه تحقیقات جدی و نیز تولید کودهای زیستی در کشور بود و پژوهشهای انجام شده در این بخش منجر به جداسازی، شناسایی و ارزیابی کارایی ریزوبیوم های همزیست سویا در کشور گردید. سویههای کارآمد طی آزمایشات گلخانهای و مزرعهای انتخاب شدند و در سال ۱۳۷۹ در قالب دانش فنی ابتدا ثبت و سپس برای تولید انبوه به بخش خصوصی واگذار شدند. تولید مایه تلقیح سویا به عنوان اولین کود زیستی تولید داخل از سال۱۳۷۹ آغاز شد و سبب قطع واردات این کود زیستی گردید(اسدی رحمانی و همکاران، ۱۳۸۹). تولید مایه تلقیح باکتریایی برای سویا، لوبیا، نخود، باقلا و یونجه، مایه تلقیح باکتری تیلوباسیلوس جایگزین بیولوژیکی آپاتیت به جای سوپر فسفات، تولید باکتریهای افزاینده رشد گیاه و تولید مایه تلقیح بر ای نیشکر و تولید انبوه و تجاری برخی از آنها از مهمترین دستاوردها در زمینه پژوهش، تولید و توسعه کاربرد کودهای زیستی در کشور محسوب میشوند(قلاوند و همکاران، ۱۳۸۵).
پایان نامه
۲۰-۲ نقش ترویج و آموزش کشاورزی در توسعه کشاورزی زیستی
ﺑﺨﺶ ﻛﺸﺎورزی ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ و ﻧﺰدﻳﻜﺘـﺮﻳﻦ ارﺗﺒـﺎط را ﺑـﺎ ﻣﺤﻴﻂزﻳﺴﺖ دارد. اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﻳﻚ راﺑﻄﻪ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و دوﺳـﻮﻳﻪ اﺳـﺖ. از ﻳـﻚ ﻃـﺮف ﻓﺮﺳـﺎﻳﺶ و ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﺤﻴﻂزﻳﺴﺖ، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻛﺸﺎورزی را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻨﻔﻲ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ و از ﺟﺎﻧﺐ دﻳﮕﺮ، ﻣـﻮاد آﻻﻳﻨـﺪه ﺑﺨـﺶ ﻛﺸـﺎورزی و ﻣﺼـﺮف ﺑـﻲروﻳـﻪ ﻛﻮدﻫـﺎ و اﺛﺮ ﻳﺎراﻧﻪ ﻛﻮد ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ، ﺻﺪﻣﺎت ﺟﺒﺮان ﻧﺎﭘﺬﻳﺮی ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂزﻳﺴـﺖ وارد ﻣـﻲﻛﻨـﺪ. ﺧﻄﺮﻧـﺎﻛﺘﺮﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ، زﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻳﻚ دور ﺑﺎﻃﻞ در ﻣﻲآﻳﺪ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻـﻮرت ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ و ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ ﺧﺎک، ﻛﺸﺎورزان ﻣﺠﺒﻮرﻧﺪ جنگلها و ﻣﻨﺎﺑﻊﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﻴﺸـﺘﺮی را ﺑﻪ ﻛﺸﺘﺰار ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪ و ﺳـﻄﺢ ﻣﺼـﺮف ﻛﻮدﻫـﺎی ﺷـﻴﻤﻴﺎﻳﻲ را اﻓـﺰاﻳﺶ دﻫﻨـﺪ. در واﻗـﻊ اﻳـﻦ فعالیتها از یک سو ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺨﺮﻳﺐ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺤﻴﻂزﻳﺴﺖ ﻣﻲﮔﺮدد و از سوی دیگر سبب ﻓﻘﻴﺮﺗـﺮ ﺷـﺪن ﻛﺸـﺎورزان میشوند(کریم زادگان و همکاران، ۱۳۸۵). با توجه به پیامدهای عنوان شده برای کشاورزی و محیطزیست، ضرورت دارد در کشاورزی تغییراتی جهت کاهش مصرف نهادههای شیمیایی و کاهش خسارات وارده شده به منابع طبیعی و محیطزیست و همچنین بهبود کیفیت محصولات کشاورزی صورت گیرد که در این راستا، کشاورزی زیستی به عنوان یکی از مهمترین نظامهای کشاورزی جایگزین، برای تولید موادغذایی سالم و بدون هر گونه موادشیمیایی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین کشاورزی زیستی سبب مصرف به شدت محدود کودهای شیمیایی و سموم دفع آفاتنباتی در تولید محصولاتکشاورزی میشود و این امر به ایجاد تعادل پایدار در منابع پایه آب و خاک منجر خواهد شد. در این راستا خدمات ترویج و آموزش کشاورزی به درک بیشتر اهمیت کشاورزی زیستی کمک میکنند و سازمانهای ترویجی میتوانند نگرش مساعدتری را نسبت به پایداری در کشاورزان ایجاد کنند( قدیمی و همکارن، ۱۳۹۱؛ هاشم نژاد و رضوانی، ۱۳۸۹). ترویج و آموزش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، از عناصر ضروری برای رسیدن به اهداف کشاورزی زیستی است(رازقی و همکاران، ۱۳۸۸). ترویج کشاورزی رابط بین کشاورزان و مراکز تحقیقاتی است و به کشاورزان کمک میکند تا با یافتن راه حل مسائل و مشکلات خود، زندگی بهتری برای خود بسازند و فنون و روش های کشاورزی خود را بهبود بخشند. به همین دلیل، ترویج کشاورزی سعی دارد تا با بهره گرفتن از روش های مختلف به کشاورزان کمک کند تا رفتارهای نامناسب در تولید محصولات کشاورزی را کنار بگذارند و به صورتی رفتار کنند که مناسب با معیارهای پایداری محیطزیست باشد(عابدی سروستانی و شاهولی، ۱۳۸۸). بنابراین ترویج کشاورزی میتواند موارد زیر را سبب گردد:
۱-جمعآوری اطلاعات و تبادل تجربیات در خصوص شناسایی فنون کشاورزی زیستی؛
۲-انجام راهکارهای تشویقی برای کشاورزانی که از طریق کودهای آلی به عملکرد مطلوب رسیدهاند(رازقی و همکاران، ۱۳۸۸). همچنین ترویج کشاورزی میتواند از طریق آگاهیدادن به کشاورزان در خلال برگزاری کلاسهای ترویجی مناسب، مانع از انهدام بقایای گیاهی، سوزاندن و هدررفتن کاهوکلش توسط کشاورزان شود(کریمی گوغری و همکاران، ۱۳۸۹).
۲۱-۲ پیشنیازهای توسعه کشاورزی زیستی
نوروزی و شهبازی (۱۳۸۹) در مطالعهی خود که در مورد نقش ترویج در توسعه کشاورزی زیستی در روستاهای کشور بود، پیشنیازهای توسعه کشاورزی زیستی را موارد زیر ذکر نمودند:
۱-مطالعه و بررسی به منظور شناخت دانش و مهارتهای بومی در هریک از خرده فرهنگهای روستایی در فرایند تولید و فرآوری هریک از محصولات عمده کشاورزی در هر یک از زیستبومها؛
۲-شناخت بینشها و رفتارهای ارتباطی و مراودات فنی مردم روستایی در فرایند تولید و فرآوری هریک از محصولات عمده کشاورزی در هریک از زیستبومها؛
۳-شناخت میزان دانش، آگاهی، مهارت و تجربه و نظریه روستاییان دربارهی سامانهی کشاورزی زیستی در مقایسه با سامانهی کشاورزی رایج یا صنعتی و نیمه صنعتی؛
۴-آگاهی روزانه کارگزاران و دستاندرکاران در خصوص تحولات علمی، پزشکی، اقتصادی و اجتماعی نوظهور و مؤثر بر جریان توسعه کشاورزی زیستی در روستاهای کشور(نوروزی و شهبازی، ۱۳۸۹)؛
۵-باید محصول باکیفیت خوب تولید شود، تمامی کالاها باید سالم و ایمن باشند، این یک موضوع اقتصادی است که باید توسط بازار و نه توسط بودجه تنظیم شود. چون هزینه تولید محصولات سالم در هیچ یک از شاخه های علم اقتصاد در نظر گرفته نمیشود(رضوی و سجادی، ۱۳۹۲) .
۲۲-۲ چالشهای کشاورزی زیستی در ایران
کشاورزی زیستی در ایران رشد چندانی نداشته است. بنابراین مشکلات و تنگناهای توسعه این نوع کشاورزی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل زیر از جمله چالشهای کشاورزی زیستی در ایران هستند که عبارتند از:
۱-ناکافی بودن دانش و اطلاعات کارشناسان و بهرهبرداران از کشاورزی زیستی؛
۲-توجه بیشتر بخش کشاورزی کشور به افزایش کمی محصولات بدون توجه به سلامت آن و اینکه افزایش جمعیت و تصمیم برای تولید بیشتر برای دستیابی به امنیتغذایی سبب فداکردن کیفیت برای رسیدن به کمیت میشود(صفائینیا و همکاران، ۱۳۸۸)؛
۳-مصرفکنندگان به علت اینکه به خرید تولیدات با کیفیت علاقمند هستند و برای خرید آنها هزینه بیشتری پرداخت میکنند، باید نسبت به سلامت کالای مورد نظر اطمینان داشته باشند و صرفأ ادعای فروشنده یا تولیدکننده اعتماد آنها را جلب نمیکند، بنابراین دولتها باید قوانین و استانداردهایی را جهت اطمینان مصرفکنندگان از محصولات زیستی تصویب کنند و بر اجرای آنها نظارت داشته باشند؛
۴-به علت اینکه قیمت محصولات زیستی بالاتر از محصولات معمولی است نباید تمام هزینه ها به دوش مصرفکننده باشد، زیرا کل جامعه از کشاورزی زیستی سود میبرند، بنابراین لازم است دولت بخشی از هزینه ها را پرداخت نماید( جعفری و همکاران، ۱۳۸۶).
۲۳-۲ نتیجه گیری
افزایش مصرف کود و آفتکشهایی که پیامد آنها زوال باروری خاک، سلامتی و آلودگی هوا، آب و غذا است، نگرانیهای روز افزونی درباره محیطزیست جهانی ایجاد کرده و مفهوم کشاورزی زیستی اهمیت فزایندهای در راستای توسعه کشاورزی پایدار در سرتاسر جهان پیدا کرده است. کشاورزی زیستی بر پایه استفاده از نهادههای زیستی طبیعی و درون مزرعهای چون کود دامی تازه، کمپوست، کود سبز، مالچپاشی و کودهایزیستی و بهبود فعالیتهای زیستی خاک استوار است. کشاورزی زیستی نظام تولیدی است که سلامت خاک، محیطزیست و انسان را پایدار میسازد و بر فرایند بوم شناسانه، تنوع زیستی و چرخه های سازگار با شرایط محلی تکیه دارد. بنابراین باید اقدام به توسعه کشاورزی زیستی و کاربرد هر چه بیشتر این کشاورزی توسط کشاورزان نمود.
بخش دوم
۲۴-۲ مدلهای پذیرش فناوری
۱-۲۴-۲ مقدمه
توسعه جوامع بشری در ابعاد مختلف و نیاز روزافزون به اطلاعات جدید و گوناگون باعث گردیده که حیات این جوامع به شدت به گردش اطلاعات و اطلاعرسانی به موقع وابسته گردد. دستیابی به این اطلاعات در تمام بخشها یک عنصر حیاتی به شمار میرود(تاجریمقدم و همکاران، ۱۳۹۱). در شروع هزاره سوم، فناوری، به عنوان عمده‌ترین محور تحول و توسعه در جهان مطرح شده و دستاوردهای ناشی از آن نیز به گونه‌ای با زندگی مردم عجین گردیده است که روی‌گردانی و بی‌توجهی به آن، ‌اختلالی عظیم را در جامعه به وجود می‌آورد. فناوری اطلاعات و ارتباطات شامل مجموعه گوناگونی از ابزارهای فناوری و منابع برای ایجاد، نشر، ذخیره و مدیریت داده‌ها و اطلاعات می‌باشد. دیدگاه‌های متنوعی در خصوص فهم عوامل مؤثر بر تصمیم افراد برای پذیرش فناوری اطلاعات وجود دارد. منطقی که در پشت این دیدگاه‌ها وجود دارد، در این نکته نهفته است که موفقیت یا بازده سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات به میزان گرایش کاربران برای به‌کاربردن و استفاده از نظامها بستگی دارد. با توجه به سرمایه‌گذاری سازمان‌ها در ایجاد بسترهای فناوری برای انجام امور، بحث میزان استقبال افراد و استفاده افراد از فناوری‌های نوینی که در اختیار آنها قرار می‌گیرد، حائز اهمیت است و مدیران سازمان‌ها لازم است عوامل تأثیرگذار بر نحوه استفاده از فناوری‌های جدید را بشناسند و با مدیریت و کنترل آنها بتوانند به اهداف مورد نظر دست پیدا کنند( قربانی زاده و همکاران، ۱۳۸۸). پذیرش فناوری بستگی به گرایشهای افراد به منظور استفاده از آن و ایجاد تطابق بین فناوریها و مسائل اقتصادی، اجتماعی و ویژگیهای آن دارد(عبدالوند و همکاران، ۱۳۹۱). نیروی انسانی، مخاطب اصلی فناوری است و چنان چه نگرش مثبتی نسبت به فناوری نداشته باشد، نمیتوان به نتایج مطلوب دست یافت. صرف نظر از پیچیدگی فناوری، عدم داشتن مهارت، دانش و نگرش مثبت نسبت به فناوری، استفاده از آن امری محال و غیرممکن است و نتایج تحقیقات نشان میدهد که ایجاد نگرش مثبت نسبت به استفاده از فناوری،
تنها نتیجه تأثیر یک عامل نیست بلکه عوامل متعددی بر این متغیر تأثیرگذار هستند. بر همین اساس محققان و نظریهپردازان برای تبیین ارتباط میان عوامل مؤثر بر نگرش مثبت به استفاده از فناوری، مدلهای گوناگونی را ارائه کردهاند(موغلی و همکاران، ۱۳۹۰). مدل پذیرش فناوری یکی از مدلهایی است که بطور گسترده و وسیع برای تشریح عوامل اثرگذار بر پذیرش نظامهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات و ارتباطات توسط کاربران و مشتریان مورد استفاده قرار گرفته است و مدل عمل منطقی[۵۸] فیشبین[۵۹] و مدل رفتار برنامه ریزی شده[۶۰] آجزن[۶۱]، مدل تجزیه رفتار برنامه ریزی شده[۶۲] تیلور و تاد [۶۳] و مدل پذیرش فناوری[۶۴] دیویس[۶۵] (TAM) نیز از جمله این مدلها هستند(رضایی دولت آبادی و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۲۴-۲ مدل عمل منطقی
مدل عمل منطقی توسط مارتین فیشبین در سال ۱۹۶۷ مطرح و توسط آجزن در سال ۱۹۷۵ کامل گردید. این مدل برای آزمون رابطه میان نگرش و رفتار مطرح شد. براساس این مدل، فرد وقتی رفتاری را از خود بروز میدهد که برای او سودآور باشد. هدف نهایی این مدل پیشبینی رفتار است و فرض بر این است که نیت رفتاری تعیینکننده مستقیم رفتار است و بقیه عوامل غیرمستقیم روی رفتار تأثیر میگذارند. باید دانست که تمایل لازمه رفتار است ولیکن برای انجام رفتار همیشه کافی نبوده و همواره رابطه قطعی و صددرصدی بین رفتار و تمایل نیست(شهبازی، ۱۳۸۸). براساس این مدل، رفتار تحت تأثیر تمایل یا قصد انجام کار و تمایل نیز متأثر از نگرش به فناوری و هنجارهای ذهنی است. نگرش و هنجارهای ذهنی شاخص اصلی رفتاری فرد به شمار میروند. این به آن معناست که فرد، نتایج رفتار خود را محاسبه و تصمیم به انجام یا عدم انجام عملیات یا رفتاری خاص میگیرد. این مدل بعضی از عوامل موقعیتی مهم بویژه عقایدی که افراد دیگر درباره رفتار دارند و انگیزش فرد جهت پیروی از آن عقاید را نیز در نظر میگیرد (آجزن و فیشبین، ۱۹۷۵).
در ادامه عناصر اصلی این مدل معرفی میشوند:
انگیزش: حالت‌های درونی فرد که موجب هدایت رفتار او به سوی هدفی خاص می‌شود. انگیزش، دلایل رفتار افراد را نشان می‌دهد و مشخص می‌کند که چرا آنها به روشی خاص رفتار می‌کنند. رفتار دارای انگیزه، رفتاری همراه با انرژی، جهت‌دار و دنباله‌دار است(چوی[۶۶]، ۲۰۰۵).
عقاید هنجاری: ادراک فرد درباره اینکه اغلب مردمانی که به نظر او مهم هستند، چه فکر میکنند و درک فرد از عقاید دیگران برای انجام یا عدم انجام یک رفتار است و عقاید هنجاری مرتبط با احتمالی است که افراد یا گروه های مرجع، انجام رفتار را تأیید یا رد میکنند(مرادی و همکاران، ۱۳۸۹؛ کامرون[۶۷]، ۲۰۱۰).
نگرشاحساس مثبت یا منفی فرد درباره انجام یک رفتار خاص است(فیش‌بین و آجزن، ۱۹۷۵).
هنجارهای ذهنی: افراد تحت تأثیر اشخاص مختلفی در جامعه نظیر پدر، مادر، همسر، رهبران دینی و غیره قرار گرفته و در اثر نفوذ آنها رفتاری را انجام میدهند. همچنین باور فرد درباره تفکر و نظر افراد مرجع درباره انجام یک رفتار خاص را هنجارهای ذهنی مینامند(طاووسی و همکاران، ۱۳۸۹؛ غفاری آشتیانی و همکاران، ۱۳۹۰).
تمایل: اراده و آمادگی فرد برای انجام یک رفتار(براتی و همکاران، ۱۳۹۰).
رفتار: روشی که فرد عمل میکند، شیوه و سلوک برخورد واکنشی که تحت شرایط مختلف از خود نشان میدهد (فرهنگ آکسفورد، بیتا)
نگرش
عقاید هنجاری
رفتار
تمایلات رفتاری یا نیت
هنجارهای ذهنی
انگیزش جهت پیروی از عقاید
نگاره ۶-۲ مدل عمل منطقی آجزن و فیشبن (۱۹۷۵)
۳-۲۴-۲ مدل رفتار برنامه ریزی شده
آجزن در سال ۱۹۸۸ مدل رفتار برنامه ریزی شده را مطرح کرد. مدل رفتار برنامه ریزی شده از نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، تمایل یا نیت و رفتار تشکیل شده است(صنایعی و همکاران، ۱۳۹۲). فردی که درک بالایی از کنترل بر روی رفتار خود دارد وتمایل انجام آن رفتار نیز در او وجود دارد به احتمال فراوان آن کار را انجام خواهد داد. تمایل انجام یک رفتار توسط سه عامل شامل: نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درکشده، پیشبینی میشود و کنترل رفتاری درکشده، به طور غیر مستقیم از طریق تمایل و به طور مستقیم و در زمانی که فرد کنترل کاملی بر رفتار ندارد و ادراکات فرد بر پایه باورهای کنترلی می باشد، بر رفتار تأثیر می گذارد. (آجزن، ۱۹۹۷ ، مرادی و همکاران، ۱۳۸۹). در ادامه عناصر اصلی این مدل معرفی میشوند:
نگرش: ارزیابی فرد از مطلوب بودن یا نبودن یک رفتار.
کنترل رفتاری درک شده: برداشت افراد از سهولت یا دشواری از انجام رفتار(آجزن، ۱۹۹۷)
نگرش نسبت به رفتار
هنجارهای ذهنی
رفتار
تمایل
کنترل رفتاری درک شده
نگاره ۷-۲ مدل رفتار برنامه ریزی شده آجزن) ۱۹۸۸)
۴-۲۴-۲ مدل تجزیه رفتار برنامه ریزی شده
مدل تجزیه رفتار برنامه ریزی شده توسط تیلور و تاد در سال ۱۹۹۵مطرح شد. تیلور و تاد بیان کردند که برای پیش بینی بهتر رفتار فرد، نیاز به تجزیه باورهای نگرشی(احتمال ذهنی فرد در مورد اینکه انجام رفتار، هدف مورد نظر را به دنبال خواهد داشت) فرد میباشد. این مدل، یک روش کامل برای ادراک چگونگی تأثیر نگرش ، هنجارهای ذهنی و ادراک از کنترل رفتاری یک فرد بر تمایل او برای استفاده از نظامهای اطلاعاتی ارائه مینماید(عبدالوند و باروند، ۱۳۸۹).
در مدل رفتار برنامه ریزی شده تجزیهشده، هر یک از عوامل مذکور در مدل رفتار برنامه ریزی شده یعنی نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده به اجزای کوچکتری تجزیه میشوند. نگرش به رفتار شامل: سه جزء سازگاری(درجهایکه نوآوری مطابق با ارزشهای موجود، تجارب و نیازها باشد)، سهولت استفاده درکشده و سودمندی درکشده میباشد. سهولت استفاده درکشده و سودمندی درکشده، از مدل پذیرش فناوری اقتباس شده است. هنجارهای ذهنی ناشی از فشارهای اجتماعی است. درجه کنترل رفتاری درکشده بر اساس خودکارآمدی(تمایل یک فرد برای عمل کردن و ساخت، ارتباط نزدیکی به خود رفتار دارد در نتیجه، اگر یک فرد تمایل به انجام رفتاری را نشان دهد، احتمال خیلی زیادی دارد که آن را انجام دهد) (مجال[۶۸]، ۲۰۱۰؛ مرادی و همکاران، ۱۳۸۹؛ براتی و همکاران، ۱۳۹۰).
سازگاری
ادراک از سودمندی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...