منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی شاخص ها و موانع حکمرانی خوب در منطقه خلیج ... |
شاخص ثبات سیاسی[۱۴]
در واقع شاخص های فوق از دید بانک جهانی ملاک سنجش حکمرانی در یک کشور خواهد بود. به این معنا که به هر میزان در یک کشور دولت پاسخگوتر و کارآمدتر، ثبات سیاسی بیشتر، مقررات اضافی و هزینه های آن کمتر، حاکمیت قانون گستردهتر و فساد محدودتر باشد، گفته می شود حکمرانی خوب تر است. ( بشیری و شقاقی شهری، ۱۳۹۰: ۷۲)
برنامه توسعه سازمان ملل[۱۵] نیز خصوصیات و شاخص هایی برای حکمرانی خوب معرفی می کند که در آن بر پاسخگویی، اجماع محوری، مشارکت، قانونمحوری، کارایی و اثربخشی، عدالت و برابری، مسئولیت پذیری و شفافیت تاکید شده است. (شریف زاده و قلی پور،۱۳۸۲: ۱۰۰-۱۰۱)
با عنایت به تعاریف ذکر شده از حکمرانی خوب میتوان شاخص های مهم آن را چنین برشمرد:
مشروعیت حکومت به معنی پذیرش عمومی حکومت و حاکمان توسط مردم بر اساس معیارهایی همچون قانونی بودن حاکمان و تصمیم گیری آنها، کسب رضایت مردم و کارامدی حکومت. (سردارنیا، ۱۳۹۰: ۹۷)
پاسخگویی حکومت، شهروندان و جامعه مدنی در قبال تصمیمها و رفتارهای خود. پاسخگویی، شامل فرایند توافق در قبال فعالیتهای انجام شده از طرف شما به طرف مقابل است. یک رویکرد سیستماتیک نیاز است تا این فرایند را به اجرا گذارد. پاسخگویی واقعی تنها شامل گزارشدهی یا تشریح فعالیتهای قبلی نیستند، بلکه شامل جذب ذینفعان برای فهماندن و پاسخ به نقطه نظرهای آنها، تحت عنوان طرحهای سازمانی و اجرای آن نظرها نیز است. (مقیمی و اعلایی اردکانی، ۱۳۹۰: ۱۷۷)
مدیریت کارآمد جامعه در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی. کارآمدی دولت در انجام وظایف محوله که شامل مقولات ذهنی همچون کیفیت تهیه و تدارک خدمات عمومی یا کیفیت نظام اداری، صلاحیت و شایستگی کارگزاران و استقلال خدمات همگانی از فشارهای سیاسی میباشد. (کمیجانی و سلاطین، ۱۳۸۹: ۶)
گردش آزاد اطلاعات و شفافیت در تصمیم گیریها. شفافیت به معنای آزاد گذاشتن جریان اطلاعات و قابل دسترس بودن آن برای همه کسانی که در ارتباط با تصمیمات هستند. (UNESCAP,2002). شفافیت، جریان یافتن به موقع و مطمئن اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مورد استفاده سرمایه گذاران خصوصی از وامها و ارزش اعتباری وامگیرندگان، خدمات رسانی دولت، سیاستهای مالی و پولی و فعالیتهای موسسات بین المللی را فراهم میسازد. شفافیت به معنای اختیار دادن به شهروندان برای تبدیل شدن به میلیونها حسابرس در جامعه و داشتن حق اظهارنظر و دسترسی به مطبوعات آزاد است.
مشارکت آزاد و برابر همه گروه های سیاسی-اجتماعی و انجمنهای مدنی. مشارکت به معنای لحاظ نمودن نظرات همه افراد در تصمیم گیری و دخالت دادن آنها در تصمیمات است. (قلی پور، ۱۳۸۴: ۱۲۲-۱۲۳).مقصود از این شاخص میزان مشارکت شهروندان در انتخاب دولت و نظام سیاسی است. این شاخص همچنین بیانگر میزان آزادی بیان، آزادی احزاب و تشکل ها و اجتماعات، و آزادی رسانههای جمعی است. براساس این شاخص هرچه مردم در یک جامعه نقش بیشتری در تعیین زمامداران و هیئت حاکمه داشته باشند، حضور و نقش احزاب و تشکلها و انجمنها و نظایر آنها در جامعه بیشتر باشد و رسانههای جمعی و افراد مختلف بتوانند آزادانه فعالیت و نظر خود را بیان کنند، نشان دهنده وضعیت بهتری از حکمرانی خوب است. (نادری، ۱۳۹۰: ۷۵)
حاکمیت قانون و برابری همه در برابر قانون. اینکه تا چه میزان قوانین در یک جامعه واقعیاند و میتوان به اجرای آنها اطمینان داشت با این شاخص ارزیابی می شود. در این شاخص بویژه کیفیت اجرای قراردادها، عملکرد پلیس و محاکم قضایی، و همچنین میزان احتمال جرم و خشونت در یک جامعه مدنظر است. اگر پس از انعقاد یک قرارداد نتوان چندان به اجرای آن امید داشت و جرم و تخلف به سبب عملکرد ضعیف پلیس و محاکم قضایی قابل پیگیری نباشد نشان دهنده وجود حکمرانی ضعیف در یک کشور است. (نادری، ۱۳۹۰: ۷۶). حکمرانی خوب مستلزم چارچوبهای قانونی عادلانه است که به صورت بیطرفانه به اجرا گذاشته شوند. اجرای بیطرفانه قوانین، مستلزم دستگاه قضایی مستقل و نیروی انتظامی فسادناپذیر سالم و بی طرف است.
نظارت و کنترل منطقی و صحیح دولت بر جامعه و جامعه بر دولت. نظارت جامعه مدنی( نظارت عمومی) بر تصمیم گیری و عملکرد بخش دولتی و مشارکت در این امور یک موازنه سازی و ابزار مهم برای مبارزه با فساد و بهبود حکمرانی است. این فرایند باعث شفاف شدن دولت از نظر مردم و افزایش اختیارات شهروندان برای ایفای یک نقش فعال می شود.( قلی پور، ۱۳۸۴: ۱۲۳). همچنین نظارت صحیح دولت بر جامعه موجب برقراری نظم و قانونمندی در یک جامعه می شود و این خود زمینه بهبود حکمرانی را فراهم می آورد.
کاهش تبعیض و فساد در ابعاد گوناگون. آنچه در این شاخص مدنظر قرار میگیرد این است که قدرت عمومی و دولتی تا چه حد مورد سوءاستفاده و در خدمت تحقق منافع شخصی و خصوصی قرار میگیرد. این شاخص هم فسادهای جزئی و کوچک و هم فسادهای بزرگ و کلان را شامل می شود. بر اساس این شاخص هرچه نظام سیاسی و دولت در تسخیر نخبگان و در خدمت منافع خصوصی باشد، نشان حکمرانی ضعیف و عکس آن بیانگر رتبه بالاتری از حکمرانی خوب است.( نادری، ۱۳۹۰: ۷۷)
بی طرفی حکومت و تفکیک قوا
رسانههای مستقل و…(سردارنیا، ۱۳۸۸الف: ۱۳۶)
با عنایت به این شاخص ها به نظر میرسد که حکمرانی خوب، ویژگی بارز حکومتهای دموکراتیک باشد و بدون تحقق دموکراسی، حکمرانی خوب تحقق نمییابد. امروزه بر شاخص های نرم مانند پاسخگویی، کارامدی، مسئولیت پذیری، کسب رضایت عمومی، کیفیت زندگی و کسب اطلاعات در ارتباط با حکمرانی خوب تاکید میشوند. حکمرانی خوب منجر به افزایش میزان اعتماد و رضایت عمومی نسبت به حکومت خواهد شد. Boucaret & Dewalle 2003, P.329))
گفتار دوم: ضرورتها و الزامات حکمرانی خوب از رهگذر تعامل حکومت، شهروندان و نهادهای مدنی در جامعه امروز
جامعه مدنی به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعه ای از نهادها، موسسات، انجمنها، تشکلات خصوصی و مدنی را در برمیگیرد.( بشیریه، ۱۳۷۴: ۳۲۹). جامعه مدنی، حوزه عمومی جامعه و حدفاصل شهروند و دولت است و نقش سپر حمایتی را برای افراد بازی می کند؛ بنابراین حوزه خصوصی (خانوادگی) و دولت را در بر نمیگیرد. لاری دایموند[۱۶]، جامعه مدنی را حوزه زندگی اجتماعی سازمان یافته میداند که ارادی، خودجوش و مستقل از دولت است و گروه های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، مطبوعات، احزاب، انجمنها و گروه های مدنی با هدف های ویژه را دربر میگیرد.( Diamond. 1997.p.4) در این فضای عمومی، انجمنها، گروه ها و احزاب با رعایت مصالح عمومی جامعه و مصالح دیگر گروه ها، برپایه قواعد بازی دموکراتیک، اعتماد و همکاری با یکدیگر، منافع و
هدفهای گروهی خود را پیگیری می کنند و چنانچه حکومت ناکارامد و کمتر پاسخگو باشد و فساد و بیقانونی رواج یابد، با آن به چالش برمیخیزند و حکمرانی خوب را خواستار
میشوند.(سردارنیا، ۱۳۸۸الف: ۱۳۶ - ۱۳۷)
یک نکته بسیار مهم آن است که نباید تصور شود بین حکومت و جامعه مدنی رابطه خصمانه هست، بلکه باید بین آن دو تعامل صحیح، منطقی و مسالمتآمیز باشد. از یک سو حکومت، بستر و فرصتهای لازم را برای گسترش و توانمندی جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی فراهم می کند؛ مطالبات، انتقادات و انتظارات جامعه مدنی را به فال نیک گرفته و به آنها پاسخ میدهد، زیرا نقدها و چالشها باعث هوشیاری حکومت به ضعفهای خود شده و با رفع آنها توانمند میگردد. از سوی دیگر شایسته و بایسته است که نهادها، انجمنهای مدنی و احزاب به قواعد و ارزشهای دموکراتیک، اخلاق مدنی(تعهد به قانون و مصالح عمومی) و مسئولیت مدنی خود پایبند باشند؛ تنها در این فضای تعاملی، اعتماد، همکاری و دوسویگی صحیح بین دولت و جامعه مدنی است که حکمرانی موفق حاصل خواهد شد.( سردارنیا، ۱۳۹۰: ۹۸)
امروزه قبول و توسعه نقش نهادهای مدنی دیگر یک انتخاب برای دولتها نیست بلکه ضرورتی گریزناپذیر برای دوام و ثبات سیاسی رژیمهای حکومتی به شمار میرود. نهادهای مدنی سازمانهایی مردمبنیاد هستند که با دیدهبانی عملکرد نهادهای دولتی، دسته بندی مطالبات مردمی و ارائه پیشنهاد به دولتها میکوشند تا از بروز ناآرامیها و خشونت کور میان مردم و دولتها کاسته و با آموزش اصول شهروندی شرایط بهبود زندگی فردی و اجتماعی را فراهم کنند. در جوامع شهری که شهروند انسانی دارای سطحی از آگاهی از حقوق فردی و ذهنی نقاد است می کوشد تا با رفتارهای مبتنی بر مدنیت مشارکت جویانه، در تصمیمسازیهای جامعه فعال باشد. در اینگونه جوامع مدنی از زیر دست سازی مردم با هر عنوانی مخالفت می شود و مردم نه تنها در تئوری، ولی نعمت دولتها محسوب میشوند، بلکه در عمل نیز دولتها خود را خادم جامعه و نه ارباب مردم، میانگارند.
از مشخصههای رفتار مدنی یک شهروند میتوان به باور به احترام متقابل به همه شهروندان سوای رنگ ، نژاد، دین و زبان، ارتباطات هوشمندانه با همفکران،خویشاوندان، همکاران و همسایگان، نیکخواهی برای همه آدمیان و رعایت انصاف در مراودات انسانی اشاره کرد. این خصیصهها، زندگی جمعی شهروند را انسانیتر و در عرصه اجتماعی وی را مشارکتجو در تصمیمسازی ها و مخالف زیر دست سازی بار می آورد. بدین سان جوامع مدنی جوامعی با سطح قابل قبولی از مشارکت و دمکراسی خواهی همراه خواهد بود،که به ناچار دولت مردان را به قبول نقطه نظرات مردم در تصمیم گیری ها وادار میسازد.در این جوامع، مردم خود را در اجرای قوانین به دلیل مشارکت در تنظیم، پیشگام دانسته و نسبت به رفتارهای متعارض دیگران با قانون نقش نظارتی و هشدار دهنده ایفا می کنند.
در ساختار سیاسی و نهادهای غیردموکراتیک، تعامل حکومت، شهروندان و نهادهای مدنی، بسیار ضعیف خواهد بود و حکمرانی خوب تحقق نمییابد، زیرا در غیاب این ساختار، سرمایه اجتماعی چالشگر وجود ندارد و حکمرانی و حکومت، فاقد کارآمدی و پاسخگویی لازم خواهد بود. از این زاویه است که خیلی از پژوهشگران بر پاتنام[۱۷] ایراد گرفتهاند که به سرمایه اجتماعی صرفا با رویکرد پایین به بالا[۱۸] و فرهنگی پرداخته و به چارچوب نهادی و سیاسی (رویکرد بالا به پایین[۱۹]) چندان توجه نکرده است. (سردارنیا، ۱۳۸۸ب: ۱۳۷)
حیات انجمنی و نهادهای مدنی و تداوم آن، تابعی از مشوقهای حکومت و ساختار نهادی برای مشارکت انجمنها برای بیان مطالبات و انتقادات آنها است. هرچه میزان عدم تمرکز بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی و مشارکت مدنی و انجمنی، بیشتر گسترش مییابد. در ساختار فدرالی و عدم تمرکز، زمینه های قوی برای تعامل مستقیمتر شبکه های اجتماعی و انجمنها با مسئولان حکومت محلی برای علایق و خواسته ها با توجه به تفاوتهای محیطی، فرهنگی، محلی و مشارکت مدنی بیشتر هست.(Freitag, 2006, p.132)
امروزه نهادهای مدنی در حکم نیروی حیاتی و خون لازم برای دموکراسی و حکمرانی خوب تلقی میشوند؛ در غیاب آنها توانایی افراد برای تاثیرگذاری بر پویشهای سیاسی ، حکمرانی و کارامدی در حد ناچیز خواهد بود. جامعه مدنی با حضور انجمنهای مدنی قوی، یک شاخص روشن دموکراسی قوی است. تکثر شبکه های اجتماعی و انجمن ها منجر به افزایش آگاهی سیاسی اعضا و مشارکت مدنی شهروندان کم بضاعت و کمتر آگاه می شود. ( Meclurg, 2003, p. 451) هرچه نهادها و انجمنهای مدنی از حیث کمی و کیفی (اعتماد، همکاری و انسجام درون سازمانی و برون سازمانی) در سطح بالاتری باشند و از ظرفیت، منابع و جایگاه بالاتری برخوردار باشند، توان تاثیرگذاری آنها بر حکومت و پاسخگوسازی آن، بیشتر خواهد شد. (Robinson & Flora, 2003, p.1188-1190).
تجربه دموکراسی نشان میدهد که ایجاد نهادهای دموکراتیک از بالا ( توسط حکومت) برای حکمرانی خوب کافی نیست، لذا ایمان و باور درونی شهروندان به نهادهای دموکراتیک، تعهد عملی و مشارکت عملی و مستمر شهروندان در انجمنها و نهادهای مدنی بسیار ضرورت دارد.( Krishma, 2002, p.437).
گفتار سوم: تحلیل راهبردی حکمرانی خوب در چارچوب مدل سیستمی
الف- توضیح اجمالی مدل سیستمی
نظریه سیستمی که به وسیله لودویک برتالانفی مطرح شد، با سرعت در تمامی حوزه ها مورد توجه قرار گرفت. براساس این دیدگاه سیستمی، همه پدیدههایی که به نوعی دارای تعامل در درون خود و با پدیده های دیگر هستند سیستم نامیده میشوند. به عبارت دیگر سیستم به مجموعه ای از عناصر و اجزا اطلاق می شود که درصدد تحقق هدف ویژهای بوده، دارای ارتباط مفیدی با هم هستند.(بهرامی و دیگران، ۱۳۸۸: ۵۴). هر سیستم، در عین حال که مرکب از اجزا یا سیستمهای فرعی است، خود جزئی از سیستم کلیتر به حساب می آید. اجزاء هر سیستم، هم بر یکدیگر و هم بر کل سیستم تاثیر دائمی دارند؛ متقابلا کل سیستم نیز در حالیکه از محیط یا سیستم های کلیتر تاثیر میپذیرد، بر عناصر و اجزای خود تاثیر می گذارد.( عابدی، ۱۳۷۳: ۳۲)
نظریه و مدل سیستمی در علوم سیاسی، نخستینبار توسط دانشمند سیاسی، دیوید ایستون[۲۰] ارائه شد و پس از آن، دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی دیگر آن را بسط دادند. از دیدگاه ایستون سیستم مجموعه ای است که از کنشهای متقابل و نگاهدار حد و مرز تشکیل شده و در سیستم اجتماعی دیگری قرار داشته و یا توسط آن احاطه شده باشد. ایستون توجه اصلی خود را به سیستم سیاسی معطوف داشته و سعی دارد با ارائه تعریف دقیقی ازآن، ضمن توسعه نظریه سیستمها، کاربردی بودن آن در رشته های علوم سیاسی و روابط بینالملل را مشخص سازد.
بنا به تعریفی که دیوید ایستون ارائه مینماید، سیستم سیاسی عبارت است از مجموعه کنشها و واکنشهایی که منجر به « تخصیص آمرانه ارزشها »[۲۱] میگردد. بنا به عقیده ایستون تخصیص آمرانه ارزشها، همان چیزی است که سیستم سیاسی را از سایر سیستمهای محیطی آن، متمایز میسازد.( ابراهیم زاده، ۱۳۸۹: ۱۱۳۶)
شناخت دقیق نظریه سیستمها به منظور درک بهتر نظام بینالملل و فعل و انفعالات آن، بحثی اجتنابناپذیر بوده و تصمیمگیرندگان سیاست خارجی جهت دستیابی به اهداف سیاست خارجی، نیازمند شناختی منظم و اصولی از بحث سیستمها میباشند. برای واژه سیستم در زبان فارسی می توان معادلهایی همچون نظام، منظومه، مجموعه و امثال آن را به کار برد. با این وجود به علت جامعیت واژه سیستم، اکثر دانشمندان علوم سیاسی و روابط بینالملل ترجیح می دهند که لفظ سیستم را مورد استفاده قرار دهند.( ابراهیم زاده، ۱۳۸۹ : ۱۱۳۰)
نتیجه مهمی که از برداشت سیستمی پدیده ها بدست می آید این است که کارکرد سیستم، وابسته به کیفیت عناصر و چگونگی کارکرد اجزاء تشکیل دهنده آن است و متقابلا، کارکرد عناصر سیستم، تابعی از کارکرد کل سیستم خواهد بود.(عابدی، ۱۳۷۳: ۳۲)
ب- ترسیم مدل سیستمی
محیط خارجی نظام
نهاده یا درونداده
حوزه تبدیل نهاده به داده
(سیاستگذاری و تصمیم گیری در حکومت)
برونداده
۱٫خط مشیها و تصمیمها
-
- قوانین و مقررات
-
- خدمات و کالا
۱٫تقاضاها، نقدها و چالش ها
-
- حمایت ها
حوزه جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی
پاسخگویی و کارآمدی به عنوان نتیجه حکمروایی خوب
محیط داخلی
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-16] [ 01:47:00 ق.ظ ]
|