۵-۱-۲-۳-۲میانگین متحرک متغیر
میانگین متحرک متغیر، نوعی میانگین متحرک نمایی است که بطور خودکار درصد هموار کردن را بر اساس نوسان مجموعه داده ها تعدیل می کند. هرچه داده ها دارای نوسان بیشتری باشند، وزن بیشتری می گیرند. اکثر روش های محاسبه میانگین متحرک قادر نیستند محدوده ای معامله[۱۶] را در مقابل روند بازار تعدیل کنند. در طول محدوده های معامله (وقتی که قیمت ها به طور افقی در دامنه کوتاهی حرکت می کنند) میانگین های متحرک کوتاه مدت تر غالبا تمایل دارند که علامت های غلطی را ایجاد کنند. در بازارهای دارای روند(زمانی که قیمت ها در طول یک دوره به بالا و پایین حرکت می کنند) میانگین های متحرک بلند مدت تر در برابر برگشت های روند، عکس العمل کندی از خود نشان می دهند. با تعدیل خودکار عدد ثابت هموارکننده، میانگین متحرک متغیر قادر است حساسیت خود را تعدیل کند و به این ترتیب میانگین متحرک متغیر در هر دو بازار عملکرد بهتری دارد.
میانگین متحرک متغیر به صورت ذیل محاسبه می شود:
VR: نسبت نوسان پذیری
SM: ضریب مقیاس یا درصد نمایی
نسبت نوسان پذیری را می توان با بهره گرفتن از نماگرهای مختلفی محاسبه نمود. به طور مثال، با بهره گرفتن از میانگین دامنه واقعی[۱۷]محاسبه نسبت نوسان پذیری امکان پذیر است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، بازار رونددار است و بنابراین، حساسیت میانگین متحرک متغیر افزایش می یابد.
دانلود پایان نامه
تحلیل گران از طریق استفاده از دوره های زمانی متفاوت و میانگین های متحرک معرفی شده استراتژی های خود را براساس میانگین های متحرک ایجاد می کنند و به خرید و فروش اوراق بهادارمی پردازند.
درخصوص انتخاب دوره زمانی میانگین متحرک می توان گفت که چهارچوبی مشخص در این مورد وجود ندارد. میانگین های متحرک با دوره زمانی مختلف هر کدام داستان متفاوتی را بیان می کنند. میانگین متحرک با دوره زمانی کوتاه مدت حساسیت بیشتری به تغییرات قیمت دارد. همچنین، میانگین متحرک با دوره زمانی بلند مدت حساسیت کمتری به تغییرات قیمت خواهد داشت.
بنا به تجربیات شخصی استراتژی مورد استفاده در این تحقیق برگرفته از دومیانگین متحرک نمایی پنج و ده دوره ای در دور های زمانی روزانه و هفتگی جهت تحلیل بازار مورد استفاده گرفته تا بتوان بازار را در کوتاه مدت و میان مدت مورد بررسی قرارداده و با روش خرید و نگهداری مقایسه شود.
۴-۲روش های معاملاتی مورد استفاده مبتنی بر میانگین متحرک
۱-۴-۲رابطه میانگین متحرک با قیمت
معمول ترین روش برای تفسیر میانگین متحرک، مقایسه رابطه بین میانگین متحرک قیمت یک سهم با قیمت آن سهم است. علامت خرید زمانی است که قیمت سهم به بالای میانگین متحرک خود افزایش یابد، یعنی این زمان مناسب برای خرید است و علامت فروش زمانی است که قیمت سهم به زیر میانگین متحرک خود کاهش یابد. مثال
شکل۱-۱: رابطه میانگین متحرک با قیمت
علامت های خرید که به صورت پیکانهای رو به بالا نشان داده شده اند، درجایی ایجاد شده اند که قیمت میانگین متحرک را به سمت بالا قطع کرده است. علامت های فروش که به صورت پیکان های رو به پایین نشان داده شده اند نیز در جایی ایجاد شده اندکه قیمت میانگین متحرک را به پایین قطع کرده است. این نوع سیستم معاملاتی میانگین متحرک به منظور ارائه دقیق نقطه سقف و نقطه کف طراحی نشده بلکه به نحوی طراحی شده که خود هم سیر با روند قیمت سهم باشد، بدین طریق که بلافاصله بعد از نقطه کف اقدام به خرید و قبل از رسیدن به نقطه سقف مبادرت به فروش کند.
۲-۴-۲رابطه میانگین متحرک کوتاه مدت و میانگین متحرک بلند مدت
برای تعیین روندها، غالبا میانگین های متحرک با طول های گوناگون مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از بکارگیری بیش از یک میانگین متحرک، کاهش خطای علائم ارسال آنهاست.هنگامی که دو میانگین متحرک کوتاه مدت و بلند مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ اگر میانگین کوتاه مدت، میانگین بلند مدت را به سمت بالا قطع کند سیگنال خرید صادر شده و نسبت به بازار صعودی می باشیم و از این به بعد میانگین بلند مدت در حکم منطقه حمایت برای میانگین کوتاه مدت مطرح می باشد. در صورت برخورد میانگین کوتاه مدت با آن احتمال حمایت قیمت وجود دارد. اما اگردرآینده میانگین کوتاه مدت میانگین بلند مدت را به سمت پایین قطع کند سیگنال فروش صادر می شود و از این به بعد دید ما نسبت به بازار نزولی خواهد بود.
شکل۱-۲: رابطه میانگین متحرک کوتاه مدت و بلند مدت
۵-۲میانگین متحرک همگرا – واگرا(MACD)
MACDنوعی نماگر تغییرات است که روند حرکت قیمت را تعقیب می کند و رابطه بین دو میانگین متحرک قیمت را نشان می دهد. این نماگر توسط جرالد اپل (Gerald Apeel) معرفی و تدوین شده است. ساده ترین نوع نماگر MACD که بوسیله جرالد اپل معرفی شده، تفاضل میانگین های متحرک نمایی ۲۶و۱۲روزه است که به صورت هسیتوگرام نمایش داده می شود.(میانگین ها بر اساس قیمت های پایانی روزانه محاسبه می شوند) همچنین میانگینی ۹دوره ای از نمودار هیستوگرام گرفته می شود که به صورت خطی روی هیستوگرام نمایش داده می شود که به آن خط سیگنال گفته می شود. استراتژی هایی که تحلیل گران از این نماگر استفاده می کنند عبارتند از:
زمانی که اولین خط هیستوگرام به بالای صفر می رود سیگنال خرید صادر می شود و زمانی که اولین خط به زیر صفر می رود سیگنال فروش صادر می شود. همچنین زمانی که هیستوگرام بالای صفر است و خط سیگنال خارج از هیستوگرام است با ورود این خط به داخل هیستوگرام سیگنال خرید صادر می شود. حال اگر هیستوگرام از قبل زیر صفر باشد و خط سیگنال به داخل هیستوگرام وارد شود سیگنال فروش صادر می شود.
واگرایی این نماگر با قیمت برای تحلیل گران دارای اهمیت است. منظور از واگرایی این است که روند قیمت سهم با روند نماگر همخوانی نداشته باشد. وقتی که واگرایی اتفاق می افتد، معمولا قیمت ها تغییر جهت می دهند تا مشابه روند نماگر شوند.
شکل۱-۳:میانگین متحرک همگرا-واگرا(MACD)
۶-۲شاخص قدرت اندازه حرکت(RSI)
این اندیکاتور توسط جی ولز وایلدر معرفی شده است.RSI نوسانگری جنبشی است که سرعت و تغییر حرکت های قیمت را اندازه گیری می کند. دامنه نوسانات این اندیکاتور بین ۰و ۱۰۰می باشد. بنابر عقیده وایلدر وقتی که مقدار این اندکاتور بالاتر از ۷۰باشد نشانه انجام خرید های افراطی است و وقتی میزان آن کمتر از ۳۰باشد، نشانه ای از فروش های افراطی داریم.واگرایی این اندیکاتور باقیمت را نیز به عنوان سیگنال های خوب معرفی کرده است.
شکل۱-۴:واگرایی شاخص قدرت اندازه حرکت(RSI) با قیمت
گروهی از تحلیل گران از این اندیکاتور برای تشخیص جهت بازار و خرید سهام استفاده می نمایند بدین صورت که با گذشتن RSI از خط میانی ۵۰به بالا بازار را صعودی تلقی نموده و اقدام به خرید می نمایند و با عبور از۵۰به پایین بازار نزولی تلقی شده و سیگنال فروش صادر می شود.
شکل۱-۵: موقعیت های خرید و فروش شاخص قدرت اندازه حرکت
تعداد بسیار زیادی از تحلیل گران این اندیکاتورها را به صورت واحد مورد استفاده قرار نمی دهند و ترکیبی از اندیکاتورها را جهت پیدا نمودن نقطه ورود و خروج و ساخت استراتژی مورد استفاده قرار می دهند.
شکل زیر نمونه از این نوع تحلیل درخصوص RSIومیانگین متحرک می باشد.
شکل۱-۶: نحوه تحلیل ترکیبی شاخص قدرت اندازه حرکت و میانگین متحرک
همانطور که در شکل۶-۲مشاهده می نمایید زمانی که بازار بالای میانگین می باشد(نقطه الف) اگر RSIبه نقطه ۳۰برسد می گوییم سهام در حال بیش فروش(نقطه ب) شدن می باشد و در آینده صعودی می گردد و با عبور از ۳۰به سمت بالا اقدام به خرید می نماییم. زمانی که بالای میانگین هستیم و RSIبه بالای ۷۰می رود)نقطه پ) بازار به حالت خرید هیجانی افتاده است و می توان در این موقع نیز اقدام به خرید نمود.
زمانی که بازار زیر میانگین(حالت ت) است با عبور RSIبه بالای ۷۰ (نقطه ت)می گوییم بازار بیش خرید شده است و در آینده نزدیک بازار نزولی می شود. زمانی که زیر میانگین هستیم و RSIبه ۳۰(نقطه ج) می رسد و مگوییم بازار به حالت فروش هیجانی رسیده و می توان فروش انجام داد.
زمانی که بازار بدون روند است(نقطه چ) نقاط ۳۰و ۷۰ نقاط بیش فروش و بیش خرید می باشند و می توان در حالت بیش فروش خرید انجام داد و درحالت بیش خرید به فروش اقدام نمود.
شکل۱-۷:موقعیت های خرید و فروش روش ترکیبی میانگین مترحک و شاخص قدرت اندازه حرکت
۷-۲استراتژی های سرمایه گذاری ترکیبی بنیادی و تکنیکال
تحلیل بنیادی یک تحلیل بلند مدت است که معایب آنرا تحلیل تکنیکی می پوشاند. بنابراین ما احتیاج به روشی داریم که ترکیبی از هردو روش باشد. روش CANSLIMبه عنوان روشی که ترکیبی از هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکی می باشد که در سال های اخیر در بازارهای جهانی مورد توجه قرار گرفته است(سلمانی،۲، ۱۳۹-۱۶۵).
CANSLIM توسط کارشناس معروف بازار سرمایه ویلیام اونیل صاحب پر تیراژترین روزنامه های آمریکا تدوین شده است. این روش برمبنای مشاهده بیش از ۶۰۰سهم در طی نیم قرن از سال ۱۹۵۰تا۲۰۰۱میلادی تهیه و تدوین شده است. ویلیام اونیل اولین بار روش CANSLIMرا در چاپ اول کتاب خود معرفی کرد. وی در چاپ دوم کتاب خود به بررسی ۵۰۰شرکت بزرگ برتر در طی سال‌های ۱۹۵۳تا۱۹۹۳پرداخت و در نهایت ویلیام اونیل روش خود را با تجزیه و تحلیل ۶۰۰شرکت برتر بازار اوراق بهادار آمریکا در طی سال‌های ۱۹۵۳تا۲۰۰۰میلادی توسعه داد، این کتاب در سال ۲۰۰۲منتشر شده است(ONeil,2004,141-159).بررسی ویلیام اونیل شامل بزرگترین شرکتهای برنده در تاریخ اخیر بازار سهام آمریکا است، شرکتهایی از جمله Taxas Instruments که قیمتش از ۲۵دلار به ۲۵۰دلار از ژانویه ۱۹۵۸تامارچ ۱۹۶۰رسید، شرکت System Cisco، که از ۱۰دلار به ۸۲دلار از اکتبر ۱۹۹۰تا مارچ۲۰۰۰رسید و بسیاری از شرکت های برنده دیگر که تماما از اصول CANSLIM پیروی کرده بودند. نمایانگرCANSLIM هر حرف در یکی از هفت خصوصیتی است که سهام های برنده قبل از صعود خود داشته اند.
اصول این روش بر مبنای زیر است:
۱-C: Current Quarterrly earning per share
EPSفصل جاری
تا حدود دهه ۸۰حتی ۹۰میلادی عامل   عامل بسیار مهم در تحلیل سهام به شمار می رفت به این ترتیب که هرچه   سهام کمتر بود انتظار می رفت که افزایش قیمت بیشتری داشته باشد. به تدریج موارد نقض فراوانی باعث شد فعالان و تحلیلگران بازار سرمایه در درستی این مورد شک کنند زیرا بسیاری سهام   پایینی داشتند و همچنان به نزول خود ادامه می‌دادند بر عکس سهام بسیاری   بالایی داشتند اما همچنان به صعود خود ادامه می دادند. ویلیام اونیل اولین کسی بود که درستی این نظریه را مورد سوال قرارداد و به این نتیجه رسید که عامل   در تحلیل سهام نقش بسیار کوچکی ایفا می کند و به جای آن عامل EPS نقش بسیار مهم در پیش بینی روند حرکت سهم دارد. دلیل آن نیز تا حدودی واضح بود زیرا شرکتی که دائم در حال رشد باشد، اگر چه   آن بالا باشد ولی اگر بتواند رشد EPSخود را همچنان ثابت نگه دارد(یا افزایش دهد) شرکتی است که به نفع سهامداران خود عمل کرده و دارای افزایش قیمت خواهد بود.
ویلیام اونیل در روش خود در دو مرحله EPS سهم را مورد توجه قرارداد. مرحله اول توجه به رشد EPS فصل جاری سهم نسبت به فصل مشابه سال قبل بود. توجه به فصل های مشابه از این جهت صورت می گرفت که شرکت های مختلف در فصل های متفاوت عملکرد یکسانی ندارند. اگر شرکتی در فصل بهار تحلیل می شود، افزایش EPS آن باید نسبت به فصل بهار سال قبل مورد قیاس قرار گیرد. او به این نتیجه رسید که چنانچه افزایش EPSفصل جاری نسبت به فصل مشابه سال قبل بیش از ۲۰%باشد؛ سهام آن شرکت می تواند Hiflyerباشد. مرحله دوم توجه به EPSسالیانه سهم بود که مبنی بر عامل دوم از CANSLIMگردید.
۲-A: Annual earnings Per Share
EPSسالیانه
رشد سالیانه EPS سهام که ویلیام اونیل این کار را به طور متوسط برای ۵تا۱۰سال سهام‌های مختلف انجام داده رشد متوسط EPSشرکتهای مختلف را در ۵تا۱۰سال گذشته بررسی کرده و به این نتیجه رسید که سهام‌هایی که Hiflyer بوده اند همگی دارای متوسط رشد سالیانه EPSبالای ۲۵%بوده اند.
نکته مهم در محاسبه EPS توجه به متوسط EPSمی باشد. زیرا ممکن است شرکتی مقداری از درآمد خود را صرف سرمایه گذاری یا تحقیق و توسعه نماید و در یک یا دو سالEPS پائین‌تر از متوسط را تجربه نماید. اما این سرمایه گذاری در سال‌های بعد، رشد قابل توجهی در EPS را ایجاد خواهد کرد که لزوما میانگین گرفتن از EPS را در خلال سالیانه متفاوت توجیه می کند.
۳-N: New Management, New Contracted, New highs, new Product
مدیریت جدید، قراردادهای جدید، قیمت های بالا جدید و محصولات جدید
ویلیام اونیل توجه کرد که مدیریت قراردادها، قیمت های بالا و محصولات جدید هر یک به تنهائی می توانند باعث صعود یک سهم باشد و در واقع سهام‌های Hiflyer قبل از صعود هر کدام لااقل یکی از عوامل فوق را تجربه می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...